امن , بي خطر , گاوصندوق , ايمني , سلا مت , امنيت , محفوظيت
سلامه
عربی به فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: نام همسر امام حسین ( ع )، ( اَعلام ) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین ( ع )
(تلفظ: salāme) (عربی) (در اعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد بن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین (ع) .
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سلامة. [ س َ م َ ] (اِخ ) (وفات 530 هَ .ق .) ابن مبارک بن رحمون بن موسی . پزشکی دانشمند و یهودی و از اهل مصر بود. او بر کتاب جالینوس تسلط و اطلاع کافی داشت . در منطق و علوم حکمی سرگرم بود. او راست تصنیفاتی از جمله : نظام الموجودات و مقاله ای در «علم الهی » و مقاله ای در (خصب ابدان النساء بمصر عند تناهی شباب ). (اعلام زرکلی ج 1 ص 377 از طبقات الاطباء).
سلامة. [ س َ م َ ] (اِخ ) ابن جندل بن عمروبن کعب التمیمی وی بسال 23 قبل از هجرت درگذشت . شاعری جاهلی و از اهل حجاز است و در طبقه ٔ «متلمس » بشمار آمده است . شعر او در حکمت وجودت است و در جمهره اشعار عرب او را قصیده ای است . (اعلام زرکلی ج 1 ص 377). و رجوع به معجم المطبوعات شود.
اقنع نفسک فالقناعة ملبس
لایطمع الاشرار فی تخریقه
فلرب مغرور غدا تغریقه
فی حرصه سبباً الی تغریقه .
(معجم الادباء ج 4 ص 246).
سلامة. [ س َ م َ ](اِخ ) ابن عبدالباقی بن سلامة مکنی به ابوالخیر الانباری . وی مردی عالم بعلم قراآت و عربی و فنون ادب بود.و فنون ادب را نزد علی بن طاووس آموخت . پس بمصر رفت و در آنجا سکونت گزید. و مقام صدارت مسجد جامع عمروبن العاص را قبول کرد. او راست مصنفاتی از آنجمله شرح بر مقامات حریری . وی بسال 503 در مصر بدنیا آمد و بسال 590 در همانجا درگذشت . (معجم الادباء ج 4 ص 245).
دانشنامه عمومی
السلطان:قابوس، البوسعید، موسوعة دلیل الأعلام: مسقط، چاپ اول، سال ۱۹۹۸ میلادی. (به عربی).
دکتر:ادوارد، هندرسون، “ (ذکریات عن دولة الإمارات و سلطنة عمان) “، چاپ موتیف آیت للنشر، مطبعة راشد، عجمان ۱۹۸۸.