کلمه جو
صفحه اصلی

سلاله


مترادف سلاله : آل، اعقاب، اهل بیت، بچه، خانواده، فرزند، کودک، نسل، نطفه، برگزیده، خلاصه

فارسی به انگلیسی

progeny, offspring, essence, cream, [fig.] essence

progeny, [fig.] essence


عربی به فارسی

سلسله , دودمان , خاندان پادشاهان , ال


فرهنگ اسم ها

اسم: سلاله (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: solāle) (فارسی: سلاله) (انگلیسی: solale)
معنی: فرزند، نسل، نطفه

(تلفظ: solāle) (عربی) نسل ؛ (در قدیم) فرزند ، نطفه .


مترادف و متضاد

برگزیده


خلاصه


progeny (اسم)
دودمان، فرزند، سلاله، اخلاف

seed (اسم)
دانه، تخم، سلاله، بذر، ذریه، تخم اوری، بازیکن سابقه دار

offspring (اسم)
زاد، فرزند، زاده، سلاله

آل، اعقاب، اهل‌بیت، بچه، خانواده، فرزند، کودک، نسل، نطفه


۱. آل، اعقاب، اهلبیت، بچه، خانواده، فرزند، کودک، نسل، نطفه
۲. برگزیده
۳. خلاصه


فرهنگ فارسی

خلاصه، نسل، فرزند، نطفه
( اسم ) ۱ - آنچه بیرون کشیده شود از چیزی ۲ - نطفه . ۳ - بچه کودک . ۴ - نسل . ۵ - خلاصه هر چیز بر گزیده .
ده جزئ دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل .

فرهنگ معین

(سُ لَ یا لِ ) [ ع . سلالة ] (اِ. ) نسل ، فرزند، نطفه .

لغت نامه دهخدا

( سلالة ) سلالة. [ س ُ ل َ ] ( ع اِ ) آنچه بیرون کشیده شود از چیزی. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58 ). || بمجاز به معنی خلاصه. ( آنندراج ). برگزیده. خلاصه هرچیز. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کعبه در ناف زمین بهتر سلاله ست از شرف
کاندر ارحام وجود از صلب فرمان آمده.
خاقانی.
وی درعجم سلاله اصل کیان شده
وی در عرب زبیده اهل زمان شده.
خاقانی.
|| گِل نرم که چون آن را بفشارند آب از آن برآید. ( از تفسیر در المنثور ) : فرمان آمد فرشتگان را تا خاک فرو کردند در مهان یمن و طایف پس ابری بیامد و آب اندر وی ببارید آنگه آب رحمت ببارید و به دو سال خشک شد و به دو سال سلاله گشت و به دو سال فخار شد. ( قصص الانبیاء ص 9 ).
عجیب نیست اگر از طین بدر کندگل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاله طین را.
سعدی.
|| نطفه. ( غیاث ) ( دهار ). آب پشت مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
عزیزتر ز تو کس نیست بر پیمبر از آنک
سلاله گل اویی و لاله گل او.
خاقانی.
|| فرزند. ( منتهی الارب )( دهار ). بچه و طفل صغیر. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
نیک نگه کن به آفرینش خود در
تا بگه پیریت ز حال سلاله.
ناصرخسرو.
خدای تا گل آدم سرشت و خلق نگاشت
سلاله چو تو دیگر نیافریداز طین.
سعدی.
|| نسل. ( فرهنگ فارسی معین ).
سلاله. [ س ُ ل ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، محلی کوهستانی و گرمسیر است ، دارای 184 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

سلالة. [ س ُ ل َ ] (ع اِ) آنچه بیرون کشیده شود از چیزی . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58). || بمجاز به معنی خلاصه . (آنندراج ). برگزیده . خلاصه ٔ هرچیز. (فرهنگ فارسی معین ) :
کعبه در ناف زمین بهتر سلاله ست از شرف
کاندر ارحام وجود از صلب فرمان آمده .

خاقانی .


وی درعجم سلاله ٔ اصل کیان شده
وی در عرب زبیده ٔ اهل زمان شده .

خاقانی .


|| گِل نرم که چون آن را بفشارند آب از آن برآید. (از تفسیر در المنثور) : فرمان آمد فرشتگان را تا خاک فرو کردند در مهان یمن و طایف پس ابری بیامد و آب اندر وی ببارید آنگه آب رحمت ببارید و به دو سال خشک شد و به دو سال سلاله گشت و به دو سال فخار شد. (قصص الانبیاء ص 9).
عجیب نیست اگر از طین بدر کندگل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاله ٔ طین را.

سعدی .


|| نطفه . (غیاث ) (دهار). آب پشت مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
عزیزتر ز تو کس نیست بر پیمبر از آنک
سلاله ٔ گل اویی و لاله ٔ گل او.

خاقانی .


|| فرزند. (منتهی الارب )(دهار). بچه و طفل صغیر. (غیاث ) (آنندراج ) :
نیک نگه کن به آفرینش خود در
تا بگه پیریت ز حال سلاله .

ناصرخسرو.


خدای تا گل آدم سرشت و خلق نگاشت
سلاله ٔ چو تو دیگر نیافریداز طین .

سعدی .


|| نسل . (فرهنگ فارسی معین ).

سلاله . [ س ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، محلی کوهستانی و گرمسیر است ، دارای 184 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

۱. نسل.
۲. فرزند.
۳. [قدیمی] آنچه از چیزی بیرون کشیده شود.
۴. [قدیمی] نطفه.
۵. [قدیمی] خلاصه.

دانشنامه عمومی

پاکدامن


مختصات: ۳۹°۰۲′۵۷″شمالی ۴۸°۱۶′۱۳″شرقی / ۳۹٫۰۴۹۱۸۰۵۵۵۵۵۵۶°شمالی ۴۸٫۲۷۰۴°شرقی / 39.0491805555556; 48.2704
«سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، جمعیت تا سطح آبادی ها بر حسب سواد». مرکز آمار ایران. ۱۳۸۵. بایگانی شده از اصلی در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲.
سلاله یا سالالا روستایی است در استان اردبیل، شهرستان گرمی، بخش موران، دهستان آزادلو. این روستا در غرب روستای زاهرا (زهرا) مرکز بخش « موران» در ۳۰ کیلومتری شرق شهرستان گرمی استان اردبیل (ایران) قرار دارد.
شهرت این روستا به لحاظ وجود تپهٔ باستانی واقع در آن است. همچنین اولین پارچه بافته شده در آذربایجان و ایران از این تپه به دست آمده است.
در شرق روستای سالالا و در غرب تپهٔ باستانی آن رودخانهٔ نسبتاً پرآبی جریان دارد که به پرمئییر چایی، داش دیبی چایی یا سالالا چایی مشهور است.تپهٔ باستانی سالالا بین دو رودخانه بالاجا چای (رود کوچک) و سالالا چایی قرار دارد.در گذشته در مسیر رودخانه سالالا چایی آسیابهای آبی فعال بوده است. آثار این آسیابها که به " سو دگیرمانی (سو دییرمانی) " Su dəyirmani مشهور است، هنوز هم باقی است.

دانشنامه آزاد فارسی

سَلالَه (Salalah)
شهری در جنوب عُمانو مرکز اداری فرمانداری ظُفار، با ۱۶۳,۶۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۱). در وسط دشتی حاصل خیز و در کنار دریای عربقرار دارد. ساخت لنگرگاه و سردخانه ای مدرن در این شهر، به گسترش صنعت ماهی گیری انجامیده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سُلَالَةٍ: هر چیزی است که از چیزی کشیده و بیرون آورده شود - چکیده - خلاصه
ریشه کلمه:
سلل (۳ بار)

«سُلالَة» در اصل به معنای «عصاره و فشرده خالص» هر چیز است و منظور از آن در اینجا نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او می باشد، و مبدأ حیات و منشأ تولد فرزند و ادامه نسل است.
کشیدن. در اقرب گوید:آن انتزاع و خارج کردن است با نرمی مثل کشیدن تیغ از غلاف و موی از خمیر. راغب ملایمت را قید نکرده و گوید: ماندد کشیدن شمشیر از غلاف و کشیدن چیزی از خانه به طریق سرقت. و کشیدن پسر از پدر. . لداذ از «لاذَ - یَلُوذُ» به هم دیگر پناه بردن است تسلّل خروج پنهانی است (مجمع) یعنی خدا داناست به انکه در پناه یکدیگر پنهانی از محضر رسول او خارج می‏شوند. آنگاه که آن حضرت رسول صلی اللّه علیه و اله و سلم مردم را به جهاد و نحو آن دعوت می‏کرد بعضی‏ها در پشت سر دیگران پنهانی از مسجد خارج می‏گشتند آیه درباره آنهاست . در نهج البلاغه نامه 70 به سهل بن حنیف نوشته «بَلَغَنی اَنَّ رِجالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ یِتَسَلَّلُونَ اِلی مُعاوِیَةَ فَلا تَأْسَفْ عَلی ما یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ» شنیدم بعضی از مردمان شهر تو پنهانی به طرف معاویه می‏روند از رفتن این عدّه متأسف نباش. * . . سلالة فقط در این دو جا از قرآن آمده است. اهل لغت آن را چکنده. و صاف شده گفته‏اند. فرزند را سلاله و سلیله و سلیل گفته‏اند که چکیده و کشیده مرد است. سلاله در هر دو آیه نکره است مراد از آن در آیه دوم بنابر علم امروز سلول مرد (اسپرماتوزئید) است که چکیده منی و به وجود آمده در آن و صاف شده از آن است. به نظرم مراد از سلاله اول هم همان سلّول است منتهی در خلقت اول همان سلّول در میان گلی به خصوص بود، پس جای سلّول در اول گل و لجن بود. و در خلقت دوم جای آن منی است مثل . بنابر آنکه علق جمع علقه به معنی کرم و زالو است رجوع شود به «آدم». در نهج البلاغه خطبه 161 راجع به دو نوع خلقت فرموده «بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةِ مِنْ طینٍ. وَ وُضِعْتَ فی قَرارٍ مَکینٍ. اِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ».

جدول کلمات

نسل

پیشنهاد کاربران

یعنی پاکی
از القاب حصرت فافاطمه ( س )

اسمی بسیار زیبا وخوش اهنگ , به معنی نطفه پاک , پاکدامن , از القاب حضرت فاطمه زهرا

پاکی ، زن دانشمند ، رحمت پاک ، یکی از القاب حضرت فاطمه ( س )

خُرداد از سلاله جسمی که متبرِّک باشد .

بنظر من خیلی اسم قشنگی هست سلاله از خانواده سالم یعنی ( پاکدامن ) است. . .

پاکیزگی ها.
[گیاه] مرک پاکیزگی های خاک و آب را به خویشتن کشد و مر آن پاکیزگی ها را به تازی سلاله گویند. ( ناصر خسرو، زادالمسافر، تصحیح عماد حایری، نشر میراث مکتوب، ص 139 )

نسل پاک

چشمه ، سر آغاز

نسل پاک و پاکیزه . یکی از القابی هست که برای خانوم فاطمه زهرا منسوب است.

نسل پاکی ها


الهه و الگوی عشق

خاندان پاک

سلسله ، نسل

شفاف پاکبزه

از القاب حضرت فاطمه زهرا

سلاله یعنی عصاره تمام خوبیهای پیامبر عزیز اسلام ( ص )

یعنی سر چشمه پاکی ها

سُلاله در اصل کتب قدیمی و معنی اصیل آن " برگزیده" میباشد. که لقبی برای معصومین و اهل بیت بکار میرود به معنی نسل برگزیده. . . . و کلمه سَلاله بیشتر به معنی نسل و نطفه است.

سلاله به معنی خاندان . اما نه هر خاندانی. . .
به معنی خاندان پیامبر هست ( معنی عربی )
طلوع خورشید روی دریا ( معنی فارسی )

معنی حقیقی سُلاله یعنی ، متولد شده ی برتر در هر نسل. یعنی نفرِ برگزیده ی هر نسل : )

سلاله بیشتر ب معنی سلسله و یا یک جمع به حساب میاد
خودم زیاد اسم سلاله رو دوست ندارم

یعنی نسل

سلاله به معنیه نور خدا هست
من خیلی اسم سلاله و دوست دارم


سلاله اسم دخترانه در قران سوره سجده ایه 8 امده , به معنای نطفه و نسل ( فرزند پاک وصالح ) میباشد. من خودم خدا بهمون یه دختر هدیه بده به لطف خودش, اسم سلاله رو برای دخترنازم انتخاب کردم. التماس دعا. . .

سلاله به معنی پاکی و پاکدامنی

سلاله به معنی سلسله وزنجیره است. ودر حقیقت اشاره قرآنی است به زنجیره کروموزومی نطفه که حاوی صفات ژنتیکی موجود زنده می باشد. صفات ژنتیکی هر نسل روی کروموزومها به شکل زنجیره ( سلاله ) قرار دارد .

یعنی سلسله. نطفه. فرزند. نسل درقرآن به معنی گل وخاک اومده ک میفرمایدماانسان راازسلاله یاهمون گل افریدیم. نطفه انسان ازگل میباشد

دوری از گناهان یا پاک بودناز هرگناه

اسم من سلاله است و معنی اسم من برگذیده است


اسم دخترم سلاله هست ومن خیلی این اسمو دوست دارم . هر بار که صداش میزنم حس خوبی بهم دست میده . توی قرآن چندین بار اومده و به معنی خالص . هر چیز پاک . در کل گلچین خوبیهاست

پاکی دل, چشمه , یکی از لقب های حضرت فاطمه ( س ) , نسل , برگزیده, نور
اسم سلاله مث خیلی از اسم های دیگه مث یسنا و. . . واقعا خاصه و این روزا خیلیا این اسم هارو انتخاب میکنن
[ ( سلاله ) خاص تره]

سلاله به معنای پاک وخوبی

سلاله : عصاره ، چکیده، خلاصه، خالص، برگزیده وانتخاب شده
سلاله من طین به معنی چکیده ای از گل در اصل به معنی مواد آلی وبویژه ژن ها یا همون دی ان ای است که در طول تکامل در جانوران به درجه ای از خلوص رسیده که انسان اخلق شده وانسان حاصل ژنهایی است که چکیده وانتخاب شده وبرگزیده هستند. البته خالق خداست

سلاله یعنی پاکی های دنیا حتی تو دین مسیح هم سلاله معنی پاکی های دنیا رو داره

سلاله یعنی چکیده و عصاره
و به اشتباه از القاب حضرت فاطمه میپندارند
در حالی که سلاله به معنای عصاره ی محمد نامیده شده. نه اینکه لقب خاصی برای حضرت باشه که بعد به اشتباه معنی سلاله رو به پاکی و پاکیزگی مربوط کنیم.

هوالعلیم
سلاله: افشره؛ چکیده ؛ عصاره

کلمه سلاله ۲ بار درقرآن آمده وبه همین معناست:
المؤمنون
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ
ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ [ ﻋﺼﺎﺭﻩ ﻭ ]ﭼﻜﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﮔِﻞ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ، ( ١٢ )

السجدة
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ
ﺳﭙﺲ ﻧﺴﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻜﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺑﻲ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ( ٨ )




نسل نورانی

اسم دختر من هم سلاله هست ، یکی زیباترین و با معنی ترین اسامی دخترانه هست و چه معنی بهتر از نسل

سلاله به معنی آمدنده رونده یعنی جاری است


سلاله یعنی نسل اونجوری که من شنیدم
من سلاله هستم و افتخار می کنم اسمم از القاب حضرت زهرا است و در قرآن آمده
ولی دوست داشتم اسمم ایرانی باشه ولی اسمم قشنگه

خالص پاک تمیز

اسم دختر زیبای من هست به معنی نسل و ریشه و فرزند

سلاله یعنی ریشه شروع هرچیز
سر آغاز اصل و نخستین

سلاله: تبار

اسم دخترم سلاله است، خیلی هم بهش میاد

اسمای خاص، همیشه خوب و قشنگن، مثل سلاله،


من دخترم رو صدا می زنم سلاله ی خوبی ها


اسم من سلاله هست هم از معنی اسمم خوشم میاد هم خودش و اسم تکی هست اومید وارم از اسم سلاله زیاد نشه
معنی اسم نسل پاک متولد شده ی برتر و ۲ بار در قران اومده
و از القاب حضرت زهرا هست چون به معنی پاک دامنی هستش

سلاله یعنی ( نسل، خلاصه، برگزیده )

نسل مقدس
من هم شیفته این اسم شدم اگر فرزند قشنگم دختر بود اسمش رو سلاله میذارم

اسم دختر من هم سلاله هست خیلی این اسم رو دوست دارم و با فیلمی به نام سلاله که دیدم با این اسم آشنا شدم که یک شهید وصیت کرده بود نام دخترش را سلاله بگذارند من این اسم رو انتخاب کردم و حس خیلی خوبی نسبت به این اسم قرآنی و زیبا دارم . به معنی فرزند ، نسل ، نطفه

ذریه


کلمات دیگر: