برابر پارسی : ( آرا ) رای ها، اندیشه ها، راه ها، رای ها
ارا
برابر پارسی : ( آرا ) رای ها، اندیشه ها، راه ها، رای ها
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: آرا (دختر) (فارسی) (تلفظ: ārā) (فارسی: آرا) (انگلیسی: ara)
معنی: آراستن، زیور، زینت و آرایش، آرایش کننده، آراینده، ( مخفف آراینده )، [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، نظرها و عقیده ها هم آوا و هم نویسه می باشد]، به معنی آراستن، آراینده [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت
معنی: آراستن، زیور، زینت و آرایش، آرایش کننده، آراینده، ( مخفف آراینده )، [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، نظرها و عقیده ها هم آوا و هم نویسه می باشد]، به معنی آراستن، آراینده [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت
فرهنگ فارسی
( آرا ) ( اسم ) جمع : رای رایها اندیشه ها.
مخفف آراینده یکی از صور فلکی
یکی از روسای اشیر بود
مخفف آراینده یکی از صور فلکی
یکی از روسای اشیر بود
فرهنگ معین
( آرا ) [ ع . آراء ] ( اِ. ) جِ رأی ، رأی ها، اندیشه ها.
لغت نامه دهخدا
ارا. [ ] (اِخ ) یکی از رؤسای اشیر بود(کتاب اول تواریخ ایام 7:38). (قاموس کتاب مقدس ).
( آرا ) آرا. ( نف مرخم ) مخفف آراینده ، چنانکه در: انجمن آرا، بت آرا، بزم آرا، بهارآرا، پیکرآرا، جهان آرا، چمن آرا، خاطرآرا، خانه آرا، خودآرا، دست آرا، دل آرا، رزم آرا، سپاه آرا، سخن آرا، صدرآرا، صف آرا، عالم آرا، عروس آرا، کشورآرا، لشکرآرا، مجلس آرا، معرکه آرا، معنی آرا، ملْک آرا، موکب آرا، نثرآرا، نظم آرا، هنگامه آرا :
ترا نیز با رزم او پای نیست
ز ترکان چنین لشکرآرای نیست.
بدنبر نشسته بت آرای بود.
پرستشگه خاطرآرای کرد.
که از آن دست که میپروردم میرویم.
نمیباید برافزودن اگر مشاطه قدرت
جمالی را بزیبائی نگاری کرد و آرایی.
آرا. ( اِخ ) ( کلمه لاتینی ) یکی از صور فلکی. المحراب. الببغاء. المجمرة. آتشدان. ( ابوریحان ).
ارا. [ ] ( اِخ ) یکی از رؤسای اشیر بود( کتاب اول تواریخ ایام 7:38 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
ترا نیز با رزم او پای نیست
ز ترکان چنین لشکرآرای نیست.
فردوسی.
کجا نام آن نامور مای بودبدنبر نشسته بت آرای بود.
فردوسی.
مر آن را میان جهان جای کردپرستشگه خاطرآرای کرد.
اسدی.
من اگر خارم اگر گل چمن آرایی هست که از آن دست که میپروردم میرویم.
حافظ.
|| ( اِ ) زینت و زیب و آرایش : نمیباید برافزودن اگر مشاطه قدرت
جمالی را بزیبائی نگاری کرد و آرایی.
نزاری قهستانی.
آرا. ( اِخ ) ( کلمه لاتینی ) یکی از صور فلکی. المحراب. الببغاء. المجمرة. آتشدان. ( ابوریحان ).
ارا. [ ] ( اِخ ) یکی از رؤسای اشیر بود( کتاب اول تواریخ ایام 7:38 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
فرهنگ عمید
( آرا ) ۱. = آراستن
۲. آراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): انجمن آرا، بزم آرا، جهان آرا، خودآرا، رزم آرا، سخن آرا.
۳. (اسم ) [مخففِ آرایش] [قدیمی] زیب، زیور: میان گوهر و زیور سراپای / بتان را زشت کرده زیب و آرای (فخرالدین اسعد: ۱۲۶ ).
"
۲. آراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): انجمن آرا، بزم آرا، جهان آرا، خودآرا، رزم آرا، سخن آرا.
۳. (اسم ) [مخففِ آرایش] [قدیمی] زیب، زیور: میان گوهر و زیور سراپای / بتان را زشت کرده زیب و آرای (فخرالدین اسعد: ۱۲۶ ).
"
دانشنامه عمومی
آرا. آرا• کد پستی• 802 301• پیش شماره• +916182• پلاک خودرو• Br-03
در Bihar and هند
شهر آرا (به انگلیسی: Arrah) با جمعیت ۲۴۴٫۴۳۹ نفر در ایالت بیهار در کشور هند واقع شده است.
در Bihar and هند
شهر آرا (به انگلیسی: Arrah) با جمعیت ۲۴۴٫۴۳۹ نفر در ایالت بیهار در کشور هند واقع شده است.
wiki: شهرستان ساری در استان مازندران ایران است. این روستا که در ارتفاع قرار گرفته در نزدیکی شهر کیاسر قرار دارد.
پورتال خبری بچه های سفید کوه اراء
اراء روستایی است که در بلندی قرار گرفته است. به لحاظ جغرافیایی در عرض جغرافیایی ۱۲َ ۳۶ْ و طول جغرافیایی ۴۳َ ۵۳ واقع شده است. این روستا که در جنوب شرق استان مازندران قرار دارد در ۱۰۵ کیلومتری شهرستان ساری، ۳۵ کیلومتری شهرستان کیاسر و ۸۱ کیلومتری شهرستان دامغان واقع شده است. اراء با روستای فولاد محله از استان سمنان هم مرز می باشد که از سمت شمال به روستای ولویه، از جنوب به بخش فولاد محله، از غرب به سفید کوه و از شرق به جاده بین شهری سمنان ساری متنهی می شود.
این روستا دارای سه بخش به نامهای: بالا محله، پایین محله و یور محله می باشد.
براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت روستا ۳۸۴ نفر (۱۰۹خانوار) بوده است. به طور تقریبی در حدود ۱۰۰ خانوار دیگر از اهالی این روستا نیز در شهرهای سمنان، ساری، دامغان، قم و تهران زنـدگی می کنند. خانواده های ساکن در روستا از خاندانهای ارایی، احمدی، رستمی، شفیعی، عباسی، عمادی، قادری، محمودی، میرعمادی هستند که بسیاری از آن ها «سید» می باشند. همچنین شغل مردم روستا کشاورزی، دامداری و کارگری است.
پورتال خبری بچه های سفید کوه اراء
اراء روستایی است که در بلندی قرار گرفته است. به لحاظ جغرافیایی در عرض جغرافیایی ۱۲َ ۳۶ْ و طول جغرافیایی ۴۳َ ۵۳ واقع شده است. این روستا که در جنوب شرق استان مازندران قرار دارد در ۱۰۵ کیلومتری شهرستان ساری، ۳۵ کیلومتری شهرستان کیاسر و ۸۱ کیلومتری شهرستان دامغان واقع شده است. اراء با روستای فولاد محله از استان سمنان هم مرز می باشد که از سمت شمال به روستای ولویه، از جنوب به بخش فولاد محله، از غرب به سفید کوه و از شرق به جاده بین شهری سمنان ساری متنهی می شود.
این روستا دارای سه بخش به نامهای: بالا محله، پایین محله و یور محله می باشد.
براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت روستا ۳۸۴ نفر (۱۰۹خانوار) بوده است. به طور تقریبی در حدود ۱۰۰ خانوار دیگر از اهالی این روستا نیز در شهرهای سمنان، ساری، دامغان، قم و تهران زنـدگی می کنند. خانواده های ساکن در روستا از خاندانهای ارایی، احمدی، رستمی، شفیعی، عباسی، عمادی، قادری، محمودی، میرعمادی هستند که بسیاری از آن ها «سید» می باشند. همچنین شغل مردم روستا کشاورزی، دامداری و کارگری است.
wiki: ارا (ساری)
دانشنامه آزاد فارسی
آرا. خدای جنگ در باورهای اَرامنۀ پیش از مسیحیت. به روایت موسی خورِنی آرا پسر آرام، یکی از شاهان اساطیری ارمنی در زمان شامیرام (سِمیرامیس) بود. در همین روایت کوه آغری داغ، به نام او آرارات نامیده می شود. آرا باید با آرِس (مارس)، خدای جنگ لاتین ها در پیوند باشد.
wikijoo: آرا
فرهنگستان زبان و ادب
آرا
{vote} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] مجموع رأی های اخذ شده در یک انتخابات
[عمومی] ← آرایه گر
{vote} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] مجموع رأی های اخذ شده در یک انتخابات
[عمومی] ← آرایه گر
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
( اَرا ) واحدی حجمی. مثلاً یَه ارا نِوِک یعنی یک قالب نمک
( اَرّا ) ( ● ) ؛ آرد کننده؛ آسیابان
( اَرّا ) ( ● ) ؛ آرد کننده؛ آسیابان
پیشنهاد کاربران
آرا ( Ara ) :در زبان ترکی یعنی وسط
آرادا یئییر اورتادا گَزیر ( Arada yeyir ortada gəzir )
آرادا یئییر اورتادا گَزیر ( Arada yeyir ortada gəzir )
در گویش یزدی به معنای خوب می باشد.
( اوستایی ) 1ـ چسبیدن، پیوست ـ ملحق بودن 2ـ محکم ـ ثابت ـ پابرجا ـ استوار بودن
در اسطوره ها میانرودان او را خدای طاعون میدانند.
آرا= آ ر ا
آ= او . هو . آو ( خدا )
ر= سرزمین
ا=بالا
سرزمینهای مقدس بالا ( سیبری ) شمال معتدل شمالی
آ= او . هو . آو ( خدا )
ر= سرزمین
ا=بالا
سرزمینهای مقدس بالا ( سیبری ) شمال معتدل شمالی
آرا، نقش و نگار
در کردی به معنای پیمان محبت دوستی است
زیبایی بخش به تمام چیزهایی که می نگرید یا زیبایی های خداوند برروی پدیده های طبیعی آراسته است.
آرا ( Ara ) در زبان ترکی به معنی وسط، بین و میان است
کلمات دیگر: