کلمه جو
صفحه اصلی

گرستون

فرهنگ اسم ها

اسم: گرستون (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: garaston) (فارسی: گَرستون) (انگلیسی: garaston)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری

لغت نامه دهخدا

گرستون. [ گ َ رَ ] ( اِ ) بمعنی گرستودن است که قپان باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) :
خواهی به حسابش ده و خواهی به گزافه
خواهی به ترازو ده وخواهی به گرستون.
مولانا زرین ( از شعوری ج 2 ص 302 ).
|| کیل و پیمانه بزرگ ، و معرب آن قرسطون است. ( برهان ). رجوع به کرستون و قرسطون شود.


کلمات دیگر: