کلمه جو
صفحه اصلی

کهار

فرهنگ اسم ها

اسم: کهار (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kahār) (فارسی: کَهار) (انگلیسی: kahar)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی، ( اَعلام ) ( = گهار )، گهارگهانی سرداری تورانی است که در نبردهای تورانیان با ایرانیان شرکت داشت، گهار

(تلفظ: kahār) (در اعلام) (= گهار) ، گهارگهانی سرداری تورانی است که در نبردهای تورانیان با ایرانیان شرکت داشت .


لغت نامه دهخدا

کهار. [ ک َ ] ( اِخ ) قومی از هنود که پالکی یا تخت و امثال آن را بردارد، و فارسیان به تشدید استعمال نمایند. ( آنندراج ) :
تا کرده رو بر پالکی کرده ست جا در پالکی
بنشسته چون در پالکی نه چرخ کهار آمده.
ملاطغرا ( از آنندراج ).

کهار. [ ک َ ] ( اِخ ) نام یکی از همدستان افراسیاب. ( از فهرست ولف ) :
کهار کهانی سوار دلیر
دگر چنگش آن نامبردار شیر.
فردوسی.

کهار. [ ک َ ] (اِخ ) قومی از هنود که پالکی یا تخت و امثال آن را بردارد، و فارسیان به تشدید استعمال نمایند. (آنندراج ) :
تا کرده رو بر پالکی کرده ست جا در پالکی
بنشسته چون در پالکی نه چرخ کهار آمده .

ملاطغرا (از آنندراج ).



کهار. [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از همدستان افراسیاب . (از فهرست ولف ) :
کهار کهانی سوار دلیر
دگر چنگش آن نامبردار شیر.

فردوسی .



گویش مازنی

( که آر ) /ke aar/ بزماده - حیوان آبستن نشده

پیشنهاد کاربران

نام قله ای در استان البرز . کرج . جاده چالوس. روستای زیبای کلوان
قله های کهار وناز در این روستا مقابل هم قرار دارند . ارتفاع آنها کهار4080 و ناز4108 میباشد.
از بلندترین قلل استان البرز محسوب میشوند.


کلمات دیگر: