کلمه جو
صفحه اصلی

باید

فارسی به انگلیسی

shall, must, should, suppose, ought to, is necessary, [o.s.] (it) is necessary, ought, regarded as the past of, shalt

regarded as the past of


must, ought to, should


must, ought, should, suppose


فارسی به عربی

س , یجب ان

مترادف و متضاد

must (فعل)
باید، بایست، میبایستی، لابد شدن

maun (فعل)
باید

should (فعل)
باید، بایست

ought (فعل)
باید، بایست، بایستی، باید و شاید

shall (فعل)
باید، بایست، بایستی

فرهنگ فارسی

حکما بطور لزوم

فرهنگ معین

(یَ ) (ص . ) بایست ، بایستی ، لازم است ، ضروری است .

لغت نامه دهخدا

باید. [ ی َ ] ( ق ) حکماً. البته. بطور لزوم. ( ناظم الاطباء ). || ( فعل ) بایسته است. شاید. ضرورت است. ضرور و لازم میشود. ( فرهنگ نظام ).

بائد. [ ءِ ] ( ع اِ ) مرادف بَید بمعنی غیر و علی و من اجل. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).

بائد. [ ءِ ] ( ع ص ) از بود و بید و بیاد. هالک. هلاک شونده. نابودشونده. ( از منتهی الارب ).

بائد. [ ءِ ] (ع اِ) مرادف بَید بمعنی غیر و علی و من اجل . (منتهی الارب ) (قطر المحیط).


بائد. [ ءِ ] (ع ص ) از بود و بید و بیاد. هالک . هلاک شونده . نابودشونده . (از منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

۱. واجب است، در تٲکید به کار می رود: باید برود، باید بگوید.
۲. [عامیانه] احتمال دارد، ضرورت دارد که چنین باشد: باید تا الان می رسید.

دانشنامه عمومی

کلمه استلزام,فعل کمکى


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
معنی أَثْمَرَ: میوه داد
معنی أَثِیمٍ: گناه پیشه
معنی أَجِئْتَنَا: به سراغ ما آمده ای
ریشه کلمه:
اید (۱۱ بار)

واژه نامه بختیاریکا

وا

پیشنهاد کاربران

باید

لازم

لازمان

لازمان
لازم
باید
اجباری
حتما
maun

باید - اجبار ی _ حتما - لازمان - ( maun )

باید:
Must
Maun
Should

به کردی ایلامی باید میشه mia میا

Must
باید

نیاز است


کلمات دیگر: