کلمه جو
صفحه اصلی

جرنگ

فارسی به انگلیسی

chink, clang, clank, clash, ring


chink, clang, clank, clash, ring, clink, dash, jingling sound, clangour

jingling sound, clangour


فرهنگ فارسی

صدای بهم خوردن دوچیزفلزی یاچینی یابلور، زنگ
( اسم ) ۱- صدای زنگ و طاس و امثال آن . ۲- آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره .

فرهنگ معین

(جَ رَ ) [ عا. جرینگ ] (ا ِ . ) ۱ - صدای زنگ و طاس و امثال آن ها. ۲ - آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر وغیره .

لغت نامه دهخدا

جرنگ. [ ج َ رَ / ج ِ رِ ] ( اِ صوت ) زنگ آواز و صدای زدن شمشیر و گرز وامثال آن و جرنگیدن مصدر آن است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). صدای زنگ و طاس و امثال آن و آواز زدن شمشیر وتیغ و زنجیر را نیز گویند. و به کسر اول و ثانی هم آمده است. ( برهان ). صدای زنگ و طاس. و آواز زدن شمشیر و صدای زنجیر. و تبدیل جیم ابجد بدال مهمله هم جائز است و مواضع استعمال هر یک جداست. ( لغت محلی شوشترنسخه خطی ). آواز شکستن بلورها، آواز افتادن پول نقره و زر و جز آن بر زمین سخت یا بر سنگ. آواز زدن دو چیز بهم. چکاچک ، حکایت صوت مسکوکات سیمین و زرین. آواز بهم خوردن مسکوکات. ( یادداشت مؤلف ) :
ز بس های و هوی و جرنگ درای
بکردار طهمورثی کره نای.
فردوسی.
جز با جرنگ گرز نگوید سخن اجل
خواجه عمید ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. صدای به هم خوردن دو چیز فلزی، چینی، یا بلوری.
۲. صدای زنگ: از آن هوی هوی و جرنگ درای / به کردار طهمورتی کرّه نای (فردوسی: ۳/۳۶۹ ).

دانشنامه عمومی

خیار



کلمات دیگر: