کلمه جو
صفحه اصلی

جامه دران

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) جامه درنده . ۲- در حال جامه دریدن .۳- ( اسم ) گوشه ای در دستگاه شور
نام نوائیست از مصنفات نکیسا

فرهنگ معین

( ~. دَ ) ۱ - (ص فا. ) در حال جامه دریدن از روی بی قراری و غم و یا وجد. ۲ - (اِ. ) گوشه ای در دستگاه شور و همایون و افشاری . ۳ - از الحان قدیم ایرانی .

لغت نامه دهخدا

جامه دران. [ م َ / م ِ دَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) چاک زنان در جامه. ( ناظم الاطباء ). درحال جامه دریدن :
صبح شد از وداع شب با دم سرد و خون دل
جامه دران گرفت کوه اینت وفای صبحدم.
خاقانی.
خلق چندان جمع شد بر گور او
موکنان جامه دران در شور او.
مولوی.
اینان که بدیدار تو در رقص نیایند
چون میروی اندر طلبت جامه درانند.
سعدی.
نه گل از دست غمت رست نه بلبل در باغ
همه را نعره زنان جامه دران میداری.
حافظ.

جامه دران. [ م َ / م ِ دَ ] ( اِخ ) نام نوائی است از جمله مصنفات نکیسا و این نوا را چنان نواخت که همه حضار از شور و شوق جامه های خود را بر تن دریدند بنابراین آنرا ره جامه دران نامیدند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نوائی از موسیقی. راه جامه دران :
مطرب بنوائی ره ما بیخبران زن
ما جامه درانیم ره جامه دران زن.
شیخ عبدالسلام پیامی ( از آنندراج ).

جامه دران . [ م َ / م ِ دَ ] (اِخ ) نام نوائی است از جمله ٔ مصنفات نکیسا و این نوا را چنان نواخت که همه ٔ حضار از شور و شوق جامه های خود را بر تن دریدند بنابراین آنرا ره جامه دران نامیدند. (آنندراج ) (انجمن آرا). نوائی از موسیقی . راه جامه دران :
مطرب بنوائی ره ما بیخبران زن
ما جامه درانیم ره جامه دران زن .

شیخ عبدالسلام پیامی (از آنندراج ).



جامه دران . [ م َ / م ِ دَ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) چاک زنان در جامه . (ناظم الاطباء). درحال جامه دریدن :
صبح شد از وداع شب با دم سرد و خون دل
جامه دران گرفت کوه اینت وفای صبحدم .

خاقانی .


خلق چندان جمع شد بر گور او
موکنان جامه دران در شور او.

مولوی .


اینان که بدیدار تو در رقص نیایند
چون میروی اندر طلبت جامه درانند.

سعدی .


نه گل از دست غمت رست نه بلبل در باغ
همه را نعره زنان جامه دران میداری .

حافظ.



فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه های شور، همایون، و افشاری. &delta، گویند از ساخته های نکیسا بوده و آن را چنان می نواخته که حضار از شور و هیجان جامه بر تن می دراندند: مطرب، به نوایی ره ما بی خبران زن / ما جامه درانیم ره جامه دران زن (عبدالسلام پیامی: لغت نامه: جامه دران ).
۲. (قید ) [قدیمی] در حال جامه دریدن در هنگام سوگواری، شوروهیجان، و امثال آن: خلق چندان جمع شد بر گور او / موکنان جامه دران در شور او (مولوی: ۶۱ ).

۱. (موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه‌های شور، همایون، و افشاری. Δ گویند از ساخته‌های نکیسا بوده و آن را چنان می‌نواخته که حضار از شور و هیجان جامه بر تن می‌دراندند: ◻︎ مطرب، به نوایی ره ما بی‌خبران زن / ما جامه‌درانیم ره جامه‌دران زن (عبدالسلام پیامی: لغت‌نامه: جامه‌دران).
۲. (قید) [قدیمی] در حال جامه دریدن در هنگام سوگواری، شوروهیجان، و امثال آن: ◻︎ خلق چندان جمع شد بر گور او / موکنان جامه‌دران در شور او (مولوی: ۶۱).


دانشنامه عمومی

جامه دران فیلمی ایرانی که در سال ۱۳۹۳ ساخته شد. فیلمنامهٔ این فیلم که اقتباسی از کتابی به همین نام نوشتهٔ ناهید طباطبایی است را حمیدرضا قطبی و ناهید طباطبایی مشترکاً نوشته اند و کارگردانی آن را حمیدرضا قطبی بر عهده داشته است. این فیلم از نظر زاویه دید راوی نقطه عطفی در سینمای ایران است.
مهتاب کرامتی " شیرین "
مصطفی زمانی "محمود "
باران کوثری " گوهر "
پگاه آهنگرانی " جوانی مه لقا "
افسر اسدی " مه لقا "
با صدای مریم بوبانی " گوهر "
محمود بهروزیان "عموی شیرین "
۰فرزانه نشاط خواه " زن عموی شیرین"
الهام نامی "دوست مه لقا "
مریم کاظمی " مادر گوهر "
این فیلم اولین اثر سینمایی حمیدرضا قطبی است و در بخش مسابقه نگاه نو سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت.این فیلم دیپلم افتخار بهترین فیلم نامه اقتباسی را دریافت کرد و در بخش های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نگاه نو جشنواره فیلم فجر سی و سوم، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود.
داستان فیلم سه اپیزودی «جامه دران»، دربارهٔ زنی به نام شیرین است که در مراسم ختم پدرش به روابط جدیدی در زندگی او پی می برد و حقایقی تازه را کشف می کند.


کلمات دیگر: