سنگریزه، یک دانه آن حصاه، حصیات جمع
( اسم ) ۱ - سنگریزه . ۲ - شمار بسیار . واحد آن حصاه . جمع : حصیات .
مرد بسیار خردمند
( اسم ) ۱ - سنگریزه . ۲ - شمار بسیار . واحد آن حصاه . جمع : حصیات .
مرد بسیار خردمند
فرخی .
حصی . [ ح َ صی ی ] (ع ص ) مرد بسیار خردمند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اصطلاح پزشکی قدیم ) از بیماریهای کلیه و مثانه . داود ضریر انطاکی گوید: از بیماریهای کلیه و مثانه است و گاهی در زهره و سپرز نیز منعقد شود و این کمتر است . رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 2 ص 141 شود.
حصی . [ ح َص ْی ْ ] (ع مص ) زدن بسنگ ریز. || اثر کردن در چیز. (ناظم الاطباء)