shop
حانوت
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دکان، مغازه، میکده، دکان می فروشی، حوانیت جمع
( اسم ) ۱ - دکان مغازه . ۲ - کلبه . ۳ - میکده . جمع : حوانیت .
( اسم ) ۱ - دکان مغازه . ۲ - کلبه . ۳ - میکده . جمع : حوانیت .
فرهنگ معین
[ ع . ] (اِ. )۱ - دکان . ۲ - میکده .ج . حوانیت .
لغت نامه دهخدا
حانوت. ( ع اِ ) حانیة. حاناة. دکان می فروش. ( منتهی الارب ). میخانه. خرابات. || دکان. ( کشف اللغات ) ( لطائف اللغات ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) :
گفت بد موقوف این لت لوت من
آب حیوان برددر حانوت من.
به ده برد انبان گندم بدوش.
گفت بد موقوف این لت لوت من
آب حیوان برددر حانوت من.
مولوی.
که شبلی ز حانوت گندم فروش به ده برد انبان گندم بدوش.
سعدی ( بوستان ).
دکان الخمار. یؤنث و یذکر و الخمار نفسه. ( اقرب الموارد ). دکان شراب فروشی. مرد شراب فروش. || کربک. کلبه. ( مهذب الاسماء ). کربج. کربق. ج ، حوانیت. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). ج ، حوانی. و النسبة الیه حانی و حانوی. ( اقرب الموارد ).فرهنگ عمید
دکان، مغازه.
جدول کلمات
مغازه, دکان
کلمات دیگر: