کلمه جو
صفحه اصلی

جزدر

فرهنگ معین

(جَ دَ ) (اِ. ) = جزدره : دنبة برشته کرده .

لغت نامه دهخدا

جزدر. [ ج ِ دَ ] ( اِ ) همان جَزدَر است. رجوع به این کلمه شود.

جزدر. [ ج َ دَ ] ( اِ ) بمعنی جِز است که دنبه برشته کرده باشد. ( آنندراج ) ( از برهان ). چیزی که از پیه و دنبه بعد گداختن ماند. ( شرفنامه منیری ). پیه یا دنبه برشته که در آشها کنند. ( فرهنگ نظام ). جِزدَر. جَزدَرَه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جُزدَرَه. ( ناظم الاطباء ). چژدر. ( شرفنامه منیری ). در تداول اهالی خراسان جِزغالَه یا جیزغَلَه گویند.

جزدر. [ ج َ دَ ] (اِ) بمعنی جِز است که دنبه ٔ برشته کرده باشد. (آنندراج ) (از برهان ). چیزی که از پیه و دنبه بعد گداختن ماند. (شرفنامه ٔ منیری ). پیه یا دنبه ٔ برشته که در آشها کنند. (فرهنگ نظام ). جِزدَر. جَزدَرَه . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جُزدَرَه . (ناظم الاطباء). چژدر. (شرفنامه ٔ منیری ). در تداول اهالی خراسان جِزغالَه یا جیزغَلَه گویند.


جزدر. [ ج ِ دَ ] (اِ) همان جَزدَر است . رجوع به این کلمه شود.


فرهنگ عمید

=جزغاله

جزغاله#NAME?



کلمات دیگر: