کلمه جو
صفحه اصلی

چهارشنبه سوری

فرهنگ فارسی

( اسم ) آخرین چهارشنب. هر سال شمسی . در عصراین روز بوته های خار را مشتعل کنند و از روی آن پرند و گویند: سرخی تو از من. زردی من از تو. و این عمل را بشگون گیرند.

فرهنگ معین

( ~. شَ بِ ) (اِمر. ) غروب آخرین سه شنبه سال که در آن شب معمولاً هفت بوته آتش درست می کنند و به ترتیب از روی آن می پرند و می گویند: سرخی تو از من زردی من از تو.

لغت نامه دهخدا

چهارشنبه سوری.[ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) جشنی که در غروب سه شنبه آخر سال شمسی برپا دارند و آتش افروزند و بر آن به جهیدن گذرند برای رسیدن به سعادت و سلامت درسال نو. کُلَه چهارشنبه. رجوع به چارشنبه سوری شود.

فرهنگ عمید

جشن ایرانی که در شب پیش از آخرین چهارشنبۀ سال برگزار می شود و از جمله آیین های آن افروختن آتش و پریدن از روی آن است.

دانشنامه عمومی

چهارشنبه سوری یکی از جشن های ایرانی است که در غروبِ سه شنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبهٔ ماه اسفند برگزار می شود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصهٔ اصلی آن است. این جشن اولین جشن از مجموعهٔ جشن ها و مناسبت های نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، به صورت جمعی در فضای باز درون و بیرون از خانه برگزار می شود.
جشن های ایرانی
جشن های ایران باستان
برخی پژوهشگران واژهٔ «سور» در ترکیب «چهارشنبه سوری» را به معنای «جشن» می دانند، در حالی که دیگر پژوهشگران «سور» را شکلی دیگر از «سُرخ» می دانند (مانند گل سوری به معنای گل قرمز.. لازم به ذکر است که سور در زبان لری وکردی به معنای سرخ می باشد ) و آن را نشانه ای از سرخ بودن آتش، یا سرخی و سلامتی فرد می دانند. گونهٔ تلفظ چارشمبه-سُرخی در اصفهان و استفاده از سور به جای سرخ در لهجهٔ عمومی، این دیدگاه را قابل اعمادتر می کند.
اگر چهارشنبه سوری را جشنی کهن و متعلق به دوران پیش از اسلام بدانیم، با دو مشکل مواجه خواهیم بود: اول اینکه ایرانیان قبل از اسلام، هفته نداشتند و هریک از روزهای ماه را به نامی می خواندند، دیگر اینکه بی احترامی به آتش و پریدن از روی آن با سنت زرتشتیان سازگار نیست.
نام های محلی این جشن شامل موارد زیر است: گول چارشَمبه (اردبیل)، گوله-گوله چارشمبه (گیلان)، کوله چوارشمبه (کردستان)، چوارشمبه-کولی (غروه)، و چارشمبه-سُرخی (اصفهان).

دانشنامه آزاد فارسی

جشن (سور، به معنی مهمانی، جشن، سرخ) جشن معروف ایرانیان در شبِ آخرین چهارشنبۀ هر سالِ خورشیدی. این جشن را از غروب روز سه شنبه تا نیمه های شب، با افروختن آتش و جهیدن از روی آن، مهمانی و شب نشینی و خوردنِ نوشیدنی ها و تنقلات برگزار می کنند (← نوروز). زمان دقیق پیدایی آن دانسته نیست. از گفتۀ نَرشَخی در تاریخ بخارا چنین برمی آید که این جشن در روزگار سامانیان، در یکی از روزهای آخر هر سال، با نام «شب سوری» برگزار می شده است. در سبب انتخاب روز چهارشنبه برای برگزاری این جشن نیز گفته اند که چون اعراب روز چهارشنبه را نحس می دانسته اند، ایرانیان نومسلمان برای راندن پلیدی ها و در امان ماندن از نحوسَت، در شب منتهی به این چهارشنبه روز، یعنی سه شنبه شب، آتش روشن می کرده اند. از دیگر مراسم و باورهای مربوط به چهارشنبه سوری عبارت اند از آب پاشی و آب بازی؛ فالگوش نشینی؛ قاشق زنی؛ بخت گشایی؛ فال بلونی؛ باطل کردن سحر و جادو؛ خوردن آش چهارشنبه سوری، معروف به آش ابودردا؛ رفع نحسی کودک؛ نذرِ آجیل، معروف به هفت مغز. مراسم چهارشنبه سوری در مناطق گوناگون ایران، آمیخته با سنت های قومی هر منطقه، باورهای خاص همان منطقه را دارد؛ مثلاً، زنان گیل و دیلم باور دارند که چهارشنبه سوری، بانویی زیبا به نام چهارشنبه خاتون است.

نقل قول ها

چهارشنبه سوری یکی از جشن های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ هر سال (سه شنبه شب) برگزار می شود.
• «حجم موادمنفجره و محترقه و منهدمه ای که در شب چهارشنبه سوری جابه جا می شود طوری است که اگر یکی پاش لیز بخورد و همه با هم منفجر شود، جهان طوری می رود هوا که انفجار اتمی هیروشیما جلوش شبیه کبریت بازی است.»طنزنوشتهٔ -> پوریا عالمی
• «دشمنان می خواهند با پر اهمیت جلوه دادن نمادهای ملی نسبت به جلوه های دینی، دین را در جامعه کم رنگ کنند، آن ها با بزرگ کردن چهارشنبه سوری، نوروز و نظایر این ها می خواهند به این هدف نایل شوند.» -> احمد خاتمی
• «اقدامات غیر منطقی و غیرعاقلانه در چهارشنبه سوری هر ساله برای مردم و کشور ایجاد مشکل و بلا می کند. ما همواره نگران حوادث دردناکی هستیم که در چنین شبی رخ می دهد و در این باره تذکراتی داده ایم که مردم باید مراقب باشند. عده ای اصرار دارند بگویند این کارها سنت نیاکان است. این کارها متأسفانه تبدیل به خطر و تهدید شده است و خسارت های جانی و مالی بسیاری به خانواده ها و اجتماع وارد می کند که گاهی تا آخر عمر گرفتارند. اگر بخواهیم به نیاکان اقتدا کنیم آنها کارهای خیلی خوب زیادی داشته اند و برای تبعیت از آنان نیازی به این کارهای غیرعاقلانه نیست.» -> ناصر مکارم شیرازی

چهارشنبه سوری (فیلم). چهارشنبه سوری فیلم ایرانی به کارگردانی اصغر فرهادی است. این فیلم در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۴ نامزد دریافت ۹ جایزه بود، که در نهایت موفق به کسب سیمرغ های بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین تدوین و همچنین سیمرغ بلورین فیلم محبوب تماشاگران شد. چهارشنبه سوری برنده هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو و نامزد پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۰۶ شد.

پیشنهاد کاربران

THE LAST WEDNESDAY OF THE YEAR

امیداوارم که این جُستار را تا پایان خوانش کنید و به فرهنگ دیرینمان ببالید!

واژه "جشن" از کلمه اوستایی ( یَسنَه ) گرفته شده است که به معنی: قابل ستایش و ستودنی - سزوار بزرگداشت و پاسداشت
مانند: یَسنَ ( یَسنا ) ، یَشت، یَزد، یَزدان ( yazata ) ، ایزد و. . . که برابر عربی آن: "عید" می باشد!

نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد!
( ( عمر انسان ها به 1. 6 میلیار سال پیش می رسد و منظور از 4. 5 میلیارد سال: همان مواد آتشفشانی بوده که به حاجی فیروز وابستگی داشته است!
یادآوری از یلدا:
از نظر علمی:
4. 5 میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد، به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>>
بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن پوسته ی زمین >>> متراکم شدن بخار آب جَوّ و ریزش باران های سیل آسا >>>
پیدایش اقیانوس های وسیع >>> امکان تشکیل حیات ) )

پیشینه راستین این جشن، با کشف آتش شروع گشت که هوشنگ پیشدادی ( هَیوشیَنگه ) در 7000 سال پیش از میلاد ( ۲۵ هزار سال پیش، دوران پارینه سنگی ) آن را کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!
( ( هوشنگ پیشدادی: پسر سیامک و نوه کیومرث، نخستین استخراج گر آهن و آهنگر، نخستین قربانی کننده و کسی که نقش بسزایی در یکجانشینی مردم و گسترش شهر نشینی داشت ) )
پس از آن، زرتشت ( پیامبر ایرانی ) آن را در 6000 سال پیش، بنیاد ( بنیان ) نهاد! ( رجوع شود به عمو نوروز! )
جشنی است که پس از جشن سَده ( 10 بهمن ) و پیش از نوروز انجام می شده است!

سوری: شادی، خوشی، شادمانی، جشن و پایکوبی، دست افشانی - گُل سرخ، آتشین و گلگون

ایزد خورشید ( آفتاب ) به همراه مِهر ( میترا ) باعث روشنایی و نور بخشیدن به زمین شدند ( رجوع شود به یلدا! )
برای همین هست که ایرانیان هنگامی که روشنایی می شود بر او درود ( واژه فارسی باستان: درستی از تو، راستی و تندرستی به تو رسد! ) می فرستند و همانند آن در قرآن و روایت های گوناگونی آمده است که پیامبر ( ص ) از نور خورشید آفریده شده است و چراغ روز افزون همیشگی است؛ که می توان از او مَدَد جُست!
این ایزد، ایرانی بوده و نام هندو - ایرانی آن: سور ( سوریا ) >>> خدای جشن و پایکوبی است
اولین چیزی که خداوند پس از آب آفرید، نور و روشنایی بود؛ این جشن با آب و آتش در پیوند است که هر دو در ایران باستان مقدس ( وَرجاوند ) و با ارزش به شمار می روند!
پس این جشن پاسداشتی، برای آتش ( آتش خورشید ) که ایرانیان آن را "کشف" کردند و کارایی آن را یافتند و به دیگران رساندند، هم هست!

جشن ایران باستان: در ایران باستان آن را به نام جشن فَروَردَگان ( فَروَرگان، فَروَردَیان، فَروَردیگان ) می شناختند که جشنی؛ برای یادبود و بزرگداشت روان و فُروهَر ( فَروَهَر، روح ) در گذشتگان و جشنواره ای بود برای آرامش خاطرِ بازماندگان؛ که پیش از آمدن بهار انجام می شده است و به پیشواز نوروز می رفتند!
( ( گرچه زمان ( گاه ) آن؛ ناهمگون است با جشنِ فَروَردینگان ( فَرُودُگ ) :
که در روز نوزدهم فروردین می باشد؛ و تنها برای بزرگداشت روح درگذشتگان ( فَروَهَر ) آنان انجام می شده است! ) )

جشن اوستایی: گاهنبار هَمَسپَتمَدَم: هَمَسپَث مَئیدَیَه ( اوستایی ) - به معنای برابری شب و روز، برابری سرما و گرما -
یکی از جشن های گاهنباری که در پایان فصل زمستان برگزار می شده است و گاهی تا 7 روز پیش از نوروز، هم می رسیده است!
جشن بیست و ششم ( چارشنبه روز، چهارشنبه سوری، اَشتاد روز: نام فرشته ای در ایران باستان ) >>> رجوع شود به نوروز!

این آتش را در شبِ سوری همزمان با روزهای بِهیزَک ( بِهتَرَک، بِهیژَگ، اَندَرگاه، وَهیجَک، پنجه دزدیده، خمسۀ مُستَرَقه، تَروفته ) در پنج روز پایان اسفندماه یا آخرین شب سه شنبه و روز چهارشنبه اسفند، برگزار می کردند.
نام هر یک از آن ها برگرفته از پنج گاه از کتاب اَوِستا است و در بر گیرنده:
پیام ها و آموزه ها و سخنان پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) است که بنیانگذار دین زَرتُشتی ( مَزدَیَسنا ) می باشد!
درباره: نیایش اهورامزدا یکتا - گزینش پیامبر - راز آفرینش - خودشناسی و خدا شناسی - آفرینش و پیرامون انسان و جهان - تازه شدن کیهان ( گیهان ) و چجوری بهره بردن از آن - الهام گرفتن از طبیعت و موجودات و. . .

نام این پنج روز در گاهشماری اوستایی:
اَهنَوَد ( اَهنَوَذ ) : سَروَر، پیشوا، راهنما، رهبر - خداوند، پروردگار، کردِگار، آفریدگار، ایزد توانا، اهورامزدا
اَشنَوَد ( اَشنَوَذ، اَشتَوَد، اَشتَوَذ ) : شفا و سلامتی، تندرستی و بهبودی
اِسپَنتمَد ( اِسپَنتمَذ ) : خرد و هوش، نیکو ( نِکو ) و پسندیده، بردباری، شکیبایی و فروتنی مقدس ( وَرجاوند )
وُهُوخَشتَر: اقتدار نیک، کشورِ وارسته و آزاد ، سرزمین شایسته، دیار بهترین و خوب
وَهیشتا یَشت ( وَهِشتواش ) : بهترین پرستش، ستوده ترین ستایش، زیباترین نیایش
و این ها را بخاطرِ فرا رسیدن سال نو؛ برای خود و ایران از اهورامزدا داشته و خواستار می شدند!

در روز بیست و ششم این جشن را برپا می داشتند؛ که برای:
گریزاندن سرما و فراخوانی گرما و بهار - راهنمایی روح پاکان و فَروَهر درگذشتگان و. . .
که با افروختن آتش، بیشتر بر روی بام ها انجام می شده است و به عقیده ی پیشینیان سبب:
برانگیزندگی شگون، خوشبختی، کامیابی و برآوردن خواسته هایشان در سال نو می شود!


فَرزان ( فلسفه ) پریدن از آتش:
آتش نزد پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) وَرجاوند ( مقدس ) بوده است!
( ( یعنی آن را نمی پرستیدند ولی ارزشمند می دانستند و از آن پرستاری و نگهداری می کردند! ) )
و بیشتر دانشمندان پیدایش آتش را کشف ایرانیان می دانند!
هوشنگ شاه پیشدادی: نخستین پادشاه ایران بود؛ که آتش را از برخورد دو سنگ کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!

پریدن از آتش آیا بی احترامی به آن است؟
برخی از زرتشتیان آن را بی احترامی به آتش می دانند ولی باید بدانند که این کار به هیچ وجه بی احترامی و بی ارزشی به آتش نیست؛ بلکه این کار را به گونه ی نمادین برای:
سوزاندن و پاک کردن همه ی بدی ها، زشتی ها، پلیدی ها، نادرستی ها و دلجویی از کدورت ها و دلگیری ها انجام می دهند!
( ( زرتشتیان پس از چهارشنبه سوری، آتش یا خاکستر مانده را به آتشکده می بردند تا از آن بهره مند شوند! ) )

به امید آن که: شادی، خوشی، سَر زندگی، رزق و روزی پاک و فراوان بدست بیارند و از چشم بد و گزندها دور باشند تا به آرزو و خواسته هایشان برسند!
که این رسم در ایران باستان هم وجود داشته است!
و در سروده ها ( سرودها ) و ترانه های پر آوازه ی امروزین ( امروزه ) چهارشنبه سوری هم، به چشم می خورد:
شعر شب چارشنبه سوریست که با نام " سرخی تو از من / زردی من از تو " مشهور گشته است:
آهنگ: ناصر خَدیوی - سُراینده: پرویز خطیبی - خواننده: ( هُما همایون ) ترانه سرا و خواننده دهه چهل که پس از ازدواج با علی میر افشار، نام خانوادگی اش را به هما میر افشار دِگرِش ( تغییر ) داد و در آینده ( بعدها ) این شعر را با ناصر مسعودی به شکل دیگر بازخوانی کردند ولی اصل شعر این جوری بوده است:
سرخی تو از من / زردی من از تو
گرمی تو از من / سردی من از تو
بگو تو با صَد رو / بلا زِ تنها دور
شکر خدا چون شد / بساطِ شادی جور
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست

بدو برو بُتّه بیار / دور و برِ حیاط بذار
غروب که شد اَلاش بزن / تا همه از رُوش بپرند
( ( اَلاش: چوبی است که زود آتش می گیرد و مناسب چهارشنبه سوری است! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست

باز، هم، سالِ بهونه، نو شده / باز، هم، اسبابِ خونه، نو شده
مُطرِب و ساز و آوازه خون کو؟ /نعنا و تَرخون و ماست و نون کو؟
زود تَرَک بو بدین تخمه ها رو / زود بدین دست ما سهم ما رو
( ( تَرَک بو: بو دادن، تَفت دادن - کاری که به منظور خشکاندن و پختن دانه ها ( مثل: گندم و شاهدانه ) و مغزدانه ها ( مثل: پسته و تخمه ) استفاده می شود! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست

گوش واستادن زیرِ گذر / واسۀ ما بیار خبر
که سالِ نو، سالِ کیه؟ / نوبتِ اقبالِ کیه؟
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست

ای، دل، خنده به تن، حیاته/ طی، شد، سردی بهمن و دی
می دهد مژده بادِ بهاری / خوش تر از این شود روزگاری
در دلِ شعله های فروزان / کهنه ها را سراسر بسوزان
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست

در بین ترکان؛ چهارشنبه سوری به چهارشنبه " یالان: دروغین " معروف است که ناخوشی ها را از بین می برد و آن ها را می زُدایَد!
شعر ترکی " آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه" از ( عاشیقلار! ) ترانه سراهای خیابانی، کوچه بازاری و قهوه خانه ای ( چایخانه ای ) :
توجه: آتیل ماتیل ( مرکّب اتباعی )
آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه : بر روی آتش با نَوای خوش؛ خیزان و پَرّان هستم، تا بختم باز شود و به خوشبختی برسم
آغیرلیقیم، اوغور لوغوم، اود لارا : سُرب ها و دوده های سیاهه سنگین نابود بشه، دزدی و ناخوشی هایم، بسوزه و دود بشه
مَنیم لِهِه، هوپول مایان، یاد لارا : بدی ها و هاپولی هایی، که یادم میاد، زیرِ خاکسترِ پام له بشه
آغیریلیقیم، اود اولسون : بدی هام و ناخوشی هام، بسوزه و دود بشه
اود دا یانان، یاد اولسون : و از کسانی که آتش چهارشنبه سوری را پربا می کنند، یادی هم بشه
اود اوستن، آتداناق : بسوزه هر بدی ای، هنگام پریدن ما از آتش
هَر جَفایا، قاتداناق : تا از هر سختی و بدبختی، بِگُریزیم و نجات یابیم
آتیل توتول چَرشنبه : می پریم از آتش چهارشنبه سوری
چیلَلَم تَوَکُول چَرشنبه : پناه می برم و توکل می کنم به خدای چهارشنبه سوری
بَختیم آچیل چَرشنبه : تا بختم بُگُشایَد و به خوشبختی و کامیابی برسم

دیگر شعر چهارشنبه سوری: " ای شب چارشنبه ، کلید جار دنده ( کلید چلچراغ و خوشبختی ) ، بده مُراد بنده "

( ( پس آتش چهارشنبه سوری؛ تمام رنگ پریدگی و ناخوشی را می گیرد و به جای آن سُرخی، گرمی، شادمانی و تندرستی می بخشد! ) )


آیا چهارشنبه سوری ایرانی است؟
در ایران باستان و آیین زرتشتی؛ " آتش" را جزو چهارمین آخشیج ( آخشیگ، اَخشیج، اَخشیک، عنصر، مادّه ) طبیعت و حیات "هستی" می دانند:
1. آب 2. باد 3. خاک 4. آتش
( ( یادآوری از واژه آناهیتا: پنج عنصر "آفرینش" داریم: 1. آب 2. هوا ( باد ) 3. خاک ( زمین ) 4. آتش 5. روح ( الهام ) ) )
برای همین هم هست که این جشن را در "چهارمین روز"؛ یعنی از شب سه شنبه تا بامداد چهارشنبه برگزار می کنند!
یورش یونانیان، تازیان و. . . بر ایران هم، هیچ هَنایِشی ( تأثیری ) در بر پایی آن نگذاشته است و هنوز هم در چهارشنبه ( تیر شید ) برگزار می شود!

آیا چهارشنبه سوری نحس و نامبارک است؟
برابرِ باورهای خرافی و خیالی عرب ها؛ چهارشنبه سوری، روزی شوم و نحس است و آن را "یوم الأرباع" می نامند و در آن روز به شادی و سُرُور می پردازند تا اَجنه و شیاطین در جان آن ها راه نیابد.
ولی ایرانیان عدد 4 را به جهت چهارمین عنصر هستی؛ یعنی: " آتش" >>> وَرجاوند ( مقدس ) هم می دانند!

کارها و ویژگی های چهارشنبه سوری:
در این روز، هنرمندان؛ پویشی مردمی به نام آتش افروزان ( آتش بازان ) به راه می انداختند و به آتش بازی، دست افشانی،
جشن، سرود، پایکوبی، سرگرم و خشنود ساختن مردمان می پرداختند و این آتش را تا سیزدهم فروردین افروخته نگه می داشتند!

بسیاری از آیین های دیگر، افزون بر یاد کردن از دست رفتگان و پریدن از آتش؛ به فراخور اقلیم و رسوم منطقه انجام می دهند، از جمله:
کوزه شکنی - پاگشایی اَروس ( عروس ) و داماد - قاشق زنی ( گرچه واژه "قاشق" ترکی است ولی رسم ترکی آن: بیلّی بیلّی است! ) -
آجیل مشکل گشا ( لُرک، آجیل گَهَنبار، آجیل هفت مغز زرتشتیان! ) و شیرینی - آش بیمار ( اَبو دَردا ) - فالگوشی و گره گُشایی - آب تنی و آب پاشی - اِسپَند ( اِسفند ) ، چوب های خوشبو، کُندُر و عود دود کردن و. . .

در این روز مردمان ایران؛ دور آتیش گردهم می آمدند و دست های همدیگر را می گرفتند و به جشن و پایکوبی سرگرم می شدند، که به آن جشنِ " دورِهمی " می گفتند و در چهارشنبه سوری برگزار می شده است!

در شب چهارشنبه سوری؛ کُپّه ( توده، کُبّه، قُبّه، بوته ) های آتش چندتاست:
از" سه" کُپّه، به نشانه ی: سه پند بزرگ ایرانیان باستان: پندار نیک ( هومت ) ، گفتار نیک ( هوخت ) ، کردار نیک ( هورشت )
تا "هفت" کُپّه، به نشانه ی: وَرجاوند ( مقدس ) بودن عدد هفت نزد ایرانیان و جهان ( رجوع شود به آناهیتا! )

چگونه راهیابی ترقه به ایران و از رونق انداختن چهارشنبه سوری:
ساخت اولین ترقه و ابزار ( افزار ) آتیش بازی را به چینی ها نسبت می دهند!
در زمان ناصر الدین شاه قاجار؛ مواد منفجره، ترقه و. . .
توسط چینی ها و فرانسوی ها برای سرگرمی و خوشگذرانی؛ درون ( وارد ) ایران شد و در درازنای زمان دگرگون گشت و همچون ابزار جنگی در نبرد با دشمنان بکار گرفته شد!
ولی امروزه؛ توسط چین، دوباره این ترقه ها به ایران راه پیدا کرده است!

برای دیدن سرچشمه های این جُستار، یه نگاهی هم به واژه " نوروز " بیَندازید!


Iranian firework

Bone fire night

درود و عرض ادب به همراهانی که نوشته های این صفحه را خواندن و در آینده خواهند خواند.
بزرگوار آقای مجتبی عیوض صحرا لطفا اون تاریخ را اصلاح بفرمایید ( نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد! ) 4. 5 میلیارد سال پیش کره زمین برای زیست بشر هنوز آماده نشده بود .

سپاس از گوشزدتان، ویرایش گردید!

Fire wedensday

چکیده ای از جشن هولی ( جشنواره رنگ ها ) : زمان برگزاری این جشن هر ساله دگرگون می شود ولی بیشتر در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) برگزار می شود که به پیشواز نوروز می روند!
داستان اساطیری آن:
هیرانیاکاشیپو ( شاه بزرگی در زمان باستان هند ) به مردم دستور داده بود که از پرستش ایزدان خدایی دست بکشند و تنها او را بپرستند ولی پسر او " پراهلادا " از انجام این کار سر باز زد و این کار را انجام نداد که مورد شکنجه قرار گرفت ولی به خواست خدای " ویشنود " همگی خنثی شدند!
در آخرین شکنجه هنگامی که می خواستند مردار ( جسد ) خواهرَش ( هولیکا ) را بسوزانند، پراهلادا را هم بر روی آتش قرار دادن اما نسوخت!
( ( این داستان همانند: رهیدن سیاوَش ( سیاوُوش ) از آتش و همچنین حضرت ابراهیم ( ع ) از آتش است! ) )

آیین های این جشن:
پس از آب پاشی و آب بازی، به همدیگر رنگ می پاشند که از رنگ های گیاهی جوشانده گُل سنتی پالاش بدست آمده است!
این جشن در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) و برای به پیشواز رفتن نوروز انجام می شده است!
در این جشن، بیشتر از رنگ های قرمز ( نشانه بهار و گرما ) و زرد ( نشانه زمستان و سرما ) بهره می برند >>> همانند لباس حاجی فیروز!

این جشن در " دو " روز انجام می شود:
1. روز نخست: به خواندن و نواختن موسیقی به همراه بِرَهمَن ها می پردازند و آتشی روشن می کنند و دورهمی می گیرند و هفت بار آن را طواف می کنند تا از پلیدی ها پاک شوند >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!

2. روز دوم: به شادی و پایکوبی با آب پاشی، آب رنگی و رنگ های قرمز و زرد، شیرینی و قاشق زنی و. . . می گذرانند! >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!



کلمات دیگر: