کلمه جو
صفحه اصلی

چشم پیش

فرهنگ فارسی

( صفت ) شرمنده خجل .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) (کن . ) شرمنده ، خجل .

لغت نامه دهخدا

چشم پیش. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از شرمنده و خجل باشد. ( برهان ). شرمنده و خجل و شرمسار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

شرمنده، شرمسار، خجل: کنون از تنگدستی چشم پیشم / که شرم است از هواخواهان خویشم (نزاری: مجمع الفرس: چشم پیش ).

جدول کلمات

خجل ، شرمسار


کلمات دیگر: