( اسم ) لولو مروارید.
ابن هداد از قبیله ازداست
ابن هداد از قبیله ازداست
جمان . [ ج َ ](اِ) گیل داروست و آن چوبکی باشد سیاه رنگ و چون بشکنند درون آن فستقی بود، کرم معده را بکشد. (برهان ).
جمان . [ ج َم ْ ما ] (ع اِ) پیمانه ٔ سر بر آورده بعد پری . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جمام شود.
جمان . [ ج َم ْ ما ](اِخ ) ابن هداد از قبیله ٔ ازد است . (منتهی الارب ).
جمان . [ ج ُ ] (اِخ ) نام کوهی است . (منتهی الارب ). || نام شتر عجاج . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
جمان . [ ج ُ ] (ع اِ) مروارید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). لؤلؤ. (اقرب الموارد). || غوره ٔ نقره . (منتهی الارب ) || نوعی از جمیل زنان و آن از رشته های چرم بافند و در آن مهره های گوناگون تعبیه کنند یا مهره ٔ ملمعکرده شده بنقره . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد).