مالدار، چیزدار، ثروتمند
( صفت ) مالدار ثروتمند غنی .
از شعرای عصر زندیه و صفویه
( صفت ) مالدار ثروتمند غنی .
از شعرای عصر زندیه و صفویه
حاذق گیلانی (از فرهنگ نظام ).
بای . (اِخ ) ابومنصور بای بن جعفربن بای جیلی فقیه شافعی معاصر بیضاوی بود. (یادداشت مؤلف ). فقیه و محدث بوده است . (از تاج العروس ).
بای . (اِخ ) موضعی است . (ناظم الاطباء). شهری است . (آنندراج ).
بای . (اِخ ) یکی از هفت قبیله ٔ سکنه ٔ رامیان . سکنه ٔ رامیان به هفت قبیله تقسیم می شوند:یزدری . رجبلی . صادقلی ، کاغذلی ، قوانلی ، بای ، و بیگلری . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 114).
فرخی .
بای . (ترکی ، ص ، اِ) ترکی است و ظاهراً صورتی است از بیگ و امروز وزیر را در ترکیه بای گویند. (یادداشت مؤلف ). || لقب پادشاه تونس . بیگ تونس . (یادداشت مؤلف ).