کلمه جو
صفحه اصلی

تباهانیدن

فارسی به انگلیسی

vandalize

فرهنگ معین

(تَ دَ ) (مص م . ) ۱ - پوسیده کردن . ۲ - ویران کردن . ۳ - فاسد ساختن .

لغت نامه دهخدا

تباهانیدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) پوسیدن کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). || ویران کردن فرمودن. ( ناظم الاطباء ). فاسد کردن. خراب کردن. معیوب کردن. ( اشتینگاس ).

فرهنگ عمید

تباه کردن، ضایع کردن، فاسد ساختن.


کلمات دیگر: