کلمه جو
صفحه اصلی

پدردار

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- صاحب پدر دارند. پدر . ۲- نجیب اصیل : فلان آدم پدر داری است .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) کنایه از: نجیب ، اصیل .

لغت نامه دهخدا

پدردار. [ پ ِ دَ ] ( نف مرکب ) صاحب پدر. دارنده پدر. || در تداول عامّه ، نجیب. اصیل.

فرهنگ عمید

۱. کسی که پدر دارد.
۲. [مجاز] نجیب، اصیل، نیک نژاد.


کلمات دیگر: