چلی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان طبیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
چلی . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان که در 11 هزارگزی جنوب باختری لنده و 72 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه . محصولش غلات ، پشم و لبنیات . شغل اهالی زراعت وحشم داری ، صنایع دستی زنان بافتن قالی ، قالیچه ، گلیم و جوال و راهش مالرو است . ساکنین این آبادی از طایفه ٔ طیبی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
چلی . [ چ ِ ] (حامص ) به معنی حمق و بی عقلی . (غیاث ازجهانگیری ) (آنندراج ). خلی . چلمنی . احمقی و دیوانگی ، ابلهی . سفاهت . و رجوع به چلی کردن شود. || بعضی به معنی نامردی نوشته اند. (غیاث ) (آنندراج ).
چلی. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان که در 11 هزارگزی جنوب باختری لنده و 72 هزارگزی شمال راه شوسه بهبهان واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه. محصولش غلات ، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت وحشم داری ، صنایع دستی زنان بافتن قالی ، قالیچه ، گلیم و جوال و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفه طیبی میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
دانشنامه عمومی
چلی (کهگیلویه)
چلی (لالی)
این روستا در دهستان عالی طیب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۳ نفر (۱۴خانوار) بوده است.
گویش مازنی
گوه ای که برای قطعه قطعه کردن تنه ی درختان مورد استفاده قرار ...
روستایی درهیجده کیلومتری جنوب باختری شهرستان علی آباد کتول ...
رگ به رگ شدن – ضربه خوردگی – در رفتگی
۱بازمانده ی گیاهانی چون سیر که همه ساله به صورت خودرو روید ...
چوب کوتاه در بازی الک دولک
پیشنهاد کاربران
چل به معنای چرک است