( اسم ) لوحه ای بوده است از زر یا نقره و بعض اوقات هم از چوب بر حسب اختلاف رتب. اشخاص بعرض کف دست و طول تقریبا نصف ذراع و نام خدا و پادشاه با نشان و علامت مخصوص روی آن محکوک بوده است و پادشاهان مغول آنرا بکسانی که لطف مخصوص در حق ایشان داشتند و مخصوصا بروئ سای قشون از امرای صده و هزاره و امرای توامان عطا میکردهاند پایژه: جمع: پایزها پایزهها. یا پایز. بزرگ. نوعی از پایزه بقطع بزرگ که جهت سلاطین و ملکان و مانند آنان میساختهاند.یا پایزه سر شیر. پایزهای بوده است که صورت سرشیری روی آن منقور بوده و آن یکی از بالاترین درجات پایزه بوده است و مختص امرای کلان برای دیگران هیاتهای دیگر بکار میبرده اند. یا پایز. گرد . نوعی پایزه جهت ایلچیانی که با چارپایان میرفته اند .
ریسمان دامن خیمه و سراپرده که بمیخ بندند و بر زمین استوار کنند پاچه بند
ریسمان دامن خیمه و سراپرده که بمیخ بندند و بر زمین استوار کنند پاچه بند