چپیره
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
جمعیت، عدهای ازمردم که برای کاری دریک جاگرد آیند
( اسم ) آمادگی و گرد آمدن مردم بجهت شغلی و کاری .
( اسم ) آمادگی و گرد آمدن مردم بجهت شغلی و کاری .
فرهنگ معین
(چَ رِ ) (اِ. ) آمادگی و گرد آمدن مردم برای انجام کاری .
لغت نامه دهخدا
چپیره. [ چ َ رَ / رِ ] ( اِ ) جمعگشتن بود قومی را. ( فرهنگ اسدی ). آماده شدن. ( شعوری ). چبیره. اجتماع و ازدحام مردم و سپاه :
بفرمودشان تا چپیره شدند
سپاه و سپهبد پذیره شدند.
بفرمودشان تا چپیره شدند
سپاه و سپهبد پذیره شدند.
فردوسی ( از فرهنگ اسدی ).
رجوع به چبیره شود.فرهنگ عمید
عده ای از مردم که برای کاری در یک جا گرد آیند، آمادگی و اجتماع مردم برای کاری، جمع، جمعیت: بفرمودشان تا چپیره شدند / هزبر ژیان را پذیره شدند (فردوسی: ۲/۵۰ ).
دانشنامه عمومی
chapireh:گرد آمدن ،جمع شدن به جبیره در لغت نامه رجوع شود
پیشنهاد کاربران
چَپیره - واژه فارسی میانه ( پهلوی )
پویش!
پویش!
تجمع برای امر مشترک
در معماری و مرمت = قسمت جمع شده در گنبد.
کلمات دیگر: