۱- ( مصدر ) سخن گفتن حدیث کردن . ۲- ( اسم ) سخن گویی . جمع :تحدثات .
تحدث
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ حَ دُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) سخن گفتن ، حدیث کردن .
لغت نامه دهخدا
تحدث. [ ت َ ح َدْ دُ ] ( ع مص ) سخن گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). سخن گفتن و خبر دادن. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).
فرهنگ عمید
۱. حدیث کردن، سخن گفتن.
۲. خبر دادن.
۲. خبر دادن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تُحَدِّثُ: نقل می کند-سخن می گوید(مؤنث)
ریشه کلمه:
حدث (۳۶ بار)
حدوث: به وجود آمدن (مفردات) که قهراً توأم با تازه بودن است. حدیث هر چیز تازهای است خواه فعل باشد یا قول آن روز اخبار خود را حکایت کند چون حکایت گفتار تازه است لذا «تحدّث» آمده است شاید پرهیز کنند یا برای آنها تذکری به وجود آورد. * آیا حکایت موسی به تو رسیده است؟ قرآن کریم نیز بدان علّت حدیث نامیده شده که مطلب تازه و به وجود آمده است * تأویل تازهها را بر تو تعلیم کند. داستان و عذاب آنها را تازهها قرار دادیم که مردم به صورت عبرتها و خبرهای تازه به یکدیگر نقل میکردند.
ریشه کلمه:
حدث (۳۶ بار)
حدوث: به وجود آمدن (مفردات) که قهراً توأم با تازه بودن است. حدیث هر چیز تازهای است خواه فعل باشد یا قول آن روز اخبار خود را حکایت کند چون حکایت گفتار تازه است لذا «تحدّث» آمده است شاید پرهیز کنند یا برای آنها تذکری به وجود آورد. * آیا حکایت موسی به تو رسیده است؟ قرآن کریم نیز بدان علّت حدیث نامیده شده که مطلب تازه و به وجود آمده است * تأویل تازهها را بر تو تعلیم کند. داستان و عذاب آنها را تازهها قرار دادیم که مردم به صورت عبرتها و خبرهای تازه به یکدیگر نقل میکردند.
wikialkb: تُحَدّث
پیشنهاد کاربران
سخن بگو
خبر دادن، مصدر باب تفعیل، فعل مضارع، متعدی
کلمات دیگر: