کلمه جو
صفحه اصلی

جفاله

فرهنگ معین

(جُ لِ یا لَ ) [ ع . جفالة ] (اِ. ) ۱ - گروه مردم ، جماعت . ۳ - دسته مرغان (فارسی ).

لغت نامه دهخدا

جفاله . [ج ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) گله ٔ مرغان . (شرفنامه ٔ منیری ). فوج و جوق و گله ٔ مرغان را گویند. (برهان ). ظاهراً مصحف جغاله است . رجوع شود به جغاله در همین لغت نامه .


جفاله. [ج ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) گله مرغان. ( شرفنامه منیری ). فوج و جوق و گله مرغان را گویند. ( برهان ). ظاهراً مصحف جغاله است. رجوع شود به جغاله در همین لغت نامه.

جفاله. [ ج ُ ل َ ] ( ع اِ ) جماعت و گروه مردم. || سرجوش دیگ. ( منتهی الارب ). || آب آورد سیل. ( منتهی الارب ). رجوع به جفال شود.

جفاله . [ ج ُ ل َ ] (ع اِ) جماعت و گروه مردم . || سرجوش دیگ . (منتهی الارب ). || آب آورد سیل . (منتهی الارب ). رجوع به جفال شود.



کلمات دیگر: