کلمه جو
صفحه اصلی

حدی

فرهنگ فارسی

( اسم ) سرود و آوازی که ساربانان عرب خوانند تا شتران تیز تر روند .
راندن شتر به نغمه

فرهنگ معین

(حُ ) [ ع . حداء ] (اِ. ) سرود و آوازی که ساربانان عرب خوانند تا شتران تیزتر روند.

لغت نامه دهخدا

حدی. [ ح َ دا ]( ع ق ) هرگز. هگرز. هیچوقت. هیچگاه. ابداً. همیشه : لاافعله حدی الدهر ( منتهی الارب )؛ ای ابداً.

حدی. [ ح ُ دَی ی ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ). یکی از اعلام مردان عرب.

حدی. [ ح ُ دا ] ( ع اِ ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند :
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب.
سعدی ( بوستان ).
منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس.
حافظ.

حدی. [ ح ُ دا ] ( ع مص ) راندن شتر به نغمه. حداء.

حدی . [ ح َ دا ](ع ق ) هرگز. هگرز. هیچوقت . هیچگاه . ابداً. همیشه : لاافعله حدی الدهر (منتهی الارب )؛ ای ابداً.


حدی . [ ح ُ دَی ی ] (اِخ ) نام مردی . (منتهی الارب ). یکی از اعلام مردان عرب .


حدی . [ ح ُ دا ] (ع اِ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند :
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب .

سعدی (بوستان ).


منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس .

حافظ.



حدی . [ ح ُ دا ] (ع مص ) راندن شتر به نغمه . حداء.


فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه های سه گاه و چهارگاه.
۲. [قدیمی] = حدا

پیشنهاد کاربران

آواز خواندن برای اشتران


کلمات دیگر: