کلمه جو
صفحه اصلی

پایدان

فرهنگ فارسی

( اسم ) کفش .

فرهنگ معین

(اِمر. ) کفش .

لغت نامه دهخدا

پایدان. ( اِ مرکب ) کفش. ( شعوری ) :
چون بگردد پای او از پایدان
آشکوخیده بماند همچنان.
رودکی.

فرهنگ عمید

= پاافزار

پاافزار#NAME?


دانشنامه عمومی

رکاب دوچرخه . جای پا روی دو اهرمی که دوپا روی آ ن فشار می آورد که چرخ ها بچرخند و دوچرخه به حرکت در آید پایدان _ با «ی» و « ن » ساکن


واژه نامه بختیاریکا

پادُو


کلمات دیگر: