کلمه جو
صفحه اصلی

تاییدن

فارسی به انگلیسی

to shine, to glow, to twist, to spin, to throw (sik)

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تامل کردن درنگ کردن . توضیح مساوی ازین مصدر جز مفرد امر حاضر (( بتا ( ی ) ) ) دیده نشده .
شباهت داشتن و مشابه بودن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) تأمل کردن .

لغت نامه دهخدا

تاییدن . [ دَ ] (مص ) شباهت داشتن و مشابه بودن .(ناظم الاطباء) (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286).


تاییدن . [ دَ ] (مص ) تائیدن . گذاردن . صبر کردن : بتا؛ بگذار. رجوع به تائیدن در همین لغت نامه شود.


تاییدن. [ دَ ] ( مص ) تائیدن. گذاردن. صبر کردن : بتا؛ بگذار. رجوع به تائیدن در همین لغت نامه شود.

تاییدن. [ دَ ] ( مص ) شباهت داشتن و مشابه بودن.( ناظم الاطباء ) ( از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286 ).

تائیدن. [ دَ ] ( مص ) صبر کردن و از این مصدر جز بتا صیغه مفرد امر حاضر دیده نشده است. رجوع به بتائیدن شود :
تکاپوی مردم بسود و زیان
بتاء و مگر [ د ] هرسویی تازیان.
ابوشکور ( فرهنگ اسدی ).


کلمات دیگر: