کلمه جو
صفحه اصلی

بامیه

فارسی به انگلیسی

okra, gumbo, confectionery resembling okra

okra (Abelmoschus esculentus), gumbo


a kind of Iranian confectionary (made of flour, oil, and sugar) resembling an okra


gumbo


مترادف و متضاد

gumbo (اسم)
بامیه، ابگوشت بامیه، نوعی خاک گلی

okra (اسم)
بامیه، بامیا

sour gum (اسم)
بامیه، درخت ترشک

فرهنگ فارسی

نوعی شیرینی دارای آرد و روغن و شکر که به شکل بامیه است


( اسم ) گیاهی از تیر. پنیرکیان که یک ساله است و ساقه اش ببلندی یک متر میرسد . برگهایش مانند خطمی متناوب و پهن و پنجه یی و سبز تیره گلهایش منفرد و زرد رنگ است و قسمت مرکزی گلبرگها بسرخی میگراید .

(گیاه‌شناسی) بوته‌ای یکساله دارای برگ‌های پنجه‌ای و گل‌های درشت، میوه‌ی این گیاه


فرهنگ معین

(یِ ) ( اِ. ) ۱ - گیاهی با برگ های پهن پنجه مانند، شبیه برگ ختمی ، میوه اش سبز و دراز است ، به صورت پخته شده و درخورشت مصرف می شود. ۲ - نوعی شیرینی که از نشاسته و شکر و روغن و ماست درست کنند.

لغت نامه دهخدا

بامیه. [ م ِ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) بامیا. قسمی از بقولات است دراز به قدر یک انگشت یا بیشتر که از آن خورش پزند. ( فرهنگ نظام ). ثمر نباتی است و در بلاد مصر میشود، سیاه و صلب بقدر کرسنه و شیرین طعم و با اندک لزوجتی و در غلافی مخمس شکل و دو طرف آن اندک باریک و بر آن زغبی شبیه به زغب [ کرک ] لسان الثور [ وهم بر تمام نبات آن ] و نبات آن بقدر درخت ختمی و به هیئت آن در شعب و اغصان و لحاد اندک سرخ رنگ و برگ آن شبیه برگ دلاع. و اهل مصر آنرا در خامی و نرمی با غلاف پخته با گوشت میخورند و بعد پخته شدن و صلب گشتن آرد کرده میخورند. ( از مخزن الادویه ص 132 ). و رجوع به بامیا شود. || قسمی شیرینی. گونه ای از زلبیا ( زلیبیا ) که بشکل بامیا پزند. قسمی از شیرینی است که در شکل شبیه به بامیه است. ( از فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) میوه ای سبزرنگ و مخروطی شکل که مصرف خوراکی و دارویی دارد.
۲. (زیست شناسی ) گیاه این میوه با برگ های پهن و گل هایش درشت زرد و سفید.
۳. نوعی شیرینی که از آرد، تخم مرغ، نشاسته، شکر، روغن، و ماست تهیه می شود و معمولاً همراه زولبیا مصرف می شود.

دانشنامه عمومی

Hibiscus esculentus L.گل بامیه   قطعات بامیه خام   بامیه سرخ شده   ترشی بامیه   سوشی با قطعات بامیه   بامیه خشک شده در بازاری در بوسنی و هرزگوین
بامیه گیاهی است گل دار از خانواده پنیرکیان که زادگاهش آسیا یا آفریقاست. مصری ها در قرن ۱۲ یا ۱۳ پیش از میلاد این گیاه را می کاشته اند.
بامیه گیاهی است گرم سیری که در نقاط سرد، کم رشد و کم محصول می شود. گیاه دارای ساقه راست، پوشیده از تار و ارتفاع ۵/. تا ۱ متر (گاهی ۲ متر) است. برگهایی به شکل قلب تخم فرعی مرکب از ۵–۳ لوب و گلهایی منفرد درکناره برگها دارد. رنگ گلبرگهای آن زرد ولی در قسمت وسط قرمز رنگ است.میوه هرمی شکل، دراز و محتوی دانه های پوشیده از تار دارد. این گیاه اولین بار در ایران در شهر سرخس کشت و برداشت شد.
در اروپای شرقی در اطراف دریای مدیترانه بیش از سایر نقاط از این سبزی مصرف می شود. در ترکیه بامیه را خشک و برای مصرف زمستان ذخیره می کنند. در ایران برای تهیه خورش بامیه از آن استفاده می شود که غذای معروف جنوب ایران است.

دانشنامه آزاد فارسی

بامیه (خوراکی). بامیِه (خوراکی)
نوعی شیرینی ایرانی، به مایۀ آرد و تخم مرغ، مثل زولبیا. مایۀ زولبیا را از کیسۀ قیف دار یا سرنگ قنادی تیله تیله، کروی یا بیضوی، در دیگ روغن جوش می ریزند و تا به سرخی گرایید برمی دارند و در مایۀ از داغی به گرمی گراییده می گذارند. بامیه به همراه زولبیا، از خوردنی های پُررونق ماه رمضان است.

بامیه (گیاهان). بامیِه (گیاهان)(okra)
بامیِه
گیاهی متعلق به تیرۀ پنیرکیان، جنس کنف، با نام علمی هیبیسکوس اسکولنتوس. گل های زرد و قرمز آن به میوه های سبز، بلند و چسبناکی با نام پنجه عروس(یونجه زرد) یا بیهیندیتبدیل می شوند. از میوه های آن برای تهیه خورش و سوپ استفاده می کنند.

پیشنهاد کاربران

بامیه ( شیرینی ماه رمضان )
Tulumba

بر اساس دانش نامه آنلاین ویکی پدیا:
Bamiyeh or Tulumba is an Iranian deep - fried dessert


Churros

Okra


Lady finger

بامیَک = بامیه یِ کوچک.

بامیِه ( خوراکی )
نوعی شیرینی ایرانی، به مایۀ آرد و تخم مرغ، مثل زولبیا. مایۀ زولبیا را از کیسۀ قیف دار یا سرنگ قنادی تیله تیله، کروی یا بیضوی، در دیگ روغن جوش می ریزند و تا به سرخی گرایید برمی دارند و در مایۀ از داغی به گرمی گراییده می گذارند. بامیه به همراه زولبیا، از خوردنی های پُررونق ماه رمضان است.


کلمات دیگر: