کلمه جو
صفحه اصلی

جعشوش

فرهنگ معین

(جُ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) ۱ - گدا. ۲ - مرد پست و زشت روی . ۳ - مرد دراز و کوتاه . ج . جعاشیش .

لغت نامه دهخدا

جعشوش. [ ج ُ ] ( ع ص ) مرد دراز. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). مرد خرد و باریک. ( مهذب الاسماء ). || مرد کوتاه. جعشم. از لغات اضداد است. ( منتهی الارب ). || پست و فرومایه. ( اقرب الموارد ). || زشت روی حقیرجثه. ( منتهی الارب ). ج ، جعاشیش. و نیز رجوع به جعسوس شود.


کلمات دیگر: