۱ - فرستاد. مخصوص سفیر. ۲ - مائ موری که برای انجام دادن امور دیوانی سفیر میکرد (ایلخانان صفویه و قاجاریه ). جمع : ایلچیان . یا ایلچی بزرگ . سفیر کبیر . یا ایلچی مخصوص . سفیر مخصوص .
ایلجی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ایلجی. ( ترکی ، اِ ) سفیر. فرستاده. رجوع به ایلچی شود.
کلمات دیگر: