( مصدر ) اظهار عشق و دوستی شدید کردن عشق بازی کردن عشق ورزیدن .
عشق باختن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) عشق ورزیدن ، دوستی کردن .
لغت نامه دهخدا
عشق باختن. [ ع ِ ت َ ] ( مص مرکب ) اظهار عشق ودوستی شدید کردن. عشقبازی کردن. عشق ورزیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). تغازل با یکدیگر. مغازله :
سعدی همه روزه عشق میباز
تا در دو جهان شوی به یک رنگ.
که هرکه مینگرم با تو عشق میبازد.
با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن.
تخته مشق عتاب و ناز می باید شدن.
سعدی همه روزه عشق میباز
تا در دو جهان شوی به یک رنگ.
سعدی.
کسی بعیب من از خویشتن نپردازدکه هرکه مینگرم با تو عشق میبازد.
سعدی.
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن.
سعدی.
نیست آسان عشق با خوبان نوخط باختن تخته مشق عتاب و ناز می باید شدن.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: