صوفیانه
فارسی به انگلیسی
mystical
فرهنگ فارسی
بطریق صوفیان، به شیوه وروش صوفیان، همچون صوفیان
۱ - ( صفت ) همچون صوفیان به طریق صوفیان : سماع صوفیانه . ۲ - به شیوه صوفیان : صوفیانه عمل می کند . ۳ - ( اسم ) بحری از اصول موسیقی و آن سه ضربی است . ۴ - سر انداز .
نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک
۱ - ( صفت ) همچون صوفیان به طریق صوفیان : سماع صوفیانه . ۲ - به شیوه صوفیان : صوفیانه عمل می کند . ۳ - ( اسم ) بحری از اصول موسیقی و آن سه ضربی است . ۴ - سر انداز .
نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص مر. ) همچون صوفیان . ۲ - (ق مر. ) به شیوة صوفیان .
لغت نامه دهخدا
صوفیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) مانند صوفی. همانند صوفی :
شد درون تا کند تماشائی
صوفیانه برآورد پائی.
صوفیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک. ( مجله موسیقی شماره 5 ص 25 از رساله امیرخان ). || سرانداز. نام آهنگی است. رجوع به ذیل کلمه آهنگ شود.
شد درون تا کند تماشائی
صوفیانه برآورد پائی.
نظامی.
رجوع به صوفی و صوفیه شود.صوفیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک. ( مجله موسیقی شماره 5 ص 25 از رساله امیرخان ). || سرانداز. نام آهنگی است. رجوع به ذیل کلمه آهنگ شود.
صوفیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک . (مجله ٔ موسیقی شماره ٔ 5 ص 25 از رساله ٔ امیرخان ). || سرانداز. نام آهنگی است . رجوع به ذیل کلمه ٔ آهنگ شود.
صوفیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مانند صوفی . همانند صوفی :
شد درون تا کند تماشائی
صوفیانه برآورد پائی .
رجوع به صوفی و صوفیه شود.
شد درون تا کند تماشائی
صوفیانه برآورد پائی .
نظامی .
رجوع به صوفی و صوفیه شود.
فرهنگ عمید
به طریق صوفیان، به شیوه و روش صوفیان، همچون صوفیان.
کلمات دیگر: