( صفت ) جمع طویل درازها : دهور طوال .
نیک دراز سخت دراز بسیار دراز
نیک دراز سخت دراز بسیار دراز
طوال . [ طَ ] (ع اِ) غایت زمانه . گویند: لااتیک طوال الدهر (و یضم ) و یقال طال طوالک و طیالک (بالکسر) ایضاً؛ ای عمرک او مکثک او غیبتک . (منتهی الارب ). عمر. || درنگ . (منتخب اللغات ).
- طوال الدار ؛ صحن دراز. (منتهی الارب ).
- طوال الدهر ؛ هرگز. هیچوقت .
طوال . [ طَوْ وا ] (ع ص ) نیک دراز. (منتهی الارب ). سخت دراز. بسیار دراز. (منتخب اللغات ).
طوال . [ طِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ طویل . (منتهی الارب ). رجوع به طویل شود.
- سبع طوال ؛ هفت سوره ٔ درازتر قرآن از اول و آن بقره و آل عمران و نساء و مائده و انعام و اعراف و انفال و توبه باشد چنانکه رسول (ص ) گفت اعطیت مکان التوریة السبع الطوال .
طوال . [ طُ ] (ع ص ) دراز. (منتهی الارب ).
- طوال الدهر . رجوع به طَوال الدهر ذیل طَوال شود.
طویل#NAME?