( صفت اسم ) جمع صاحب ۱ - همنشینان . ۲ - اصحاب پیغمبر ص . توضیح جمع این کلمه در فارسی صحابان است : نبی آفتاب و صحابان چو ماه بهم نسبتی ( بستنی ) یکدیگر راست راه .
صحاب
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(ص ) [ ع . ] (اِ. ) جِ صاحب .
لغت نامه دهخدا
صحاب. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صاحب. ( غیاث اللغات ). و جمع آن در فارسی «صحابان » است :
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بهم بستنی یکدگر راست راه.
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بهم بستنی یکدگر راست راه.
فردوسی.
فرهنگ عمید
= صاحب
صاحب#NAME?
دانشنامه عمومی
(لری) صاحب؛ مثلاً برای ابراز خشم و نارضایتی می گویند:شهر بی صحاب؛ ادارۀ بی صحاب...
پیشنهاد کاربران
صحاب به معنی ابر هم می تواند باشد
صحاب بسیجی
کلمات دیگر: