کلمه جو
صفحه اصلی

شپلق

فرهنگ معین

(شَ پَ لَ ) (اِ. ) شاپلاق ، سیلی ، سیلی صدادار.

لغت نامه دهخدا

شپلق. [ ش َپ َ ل َ ] ( ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق. شپلاق. صدای سیلی. رجوع به شپلاق شود. آوای زدن با کف دست بر روی یا گردن.تپانچه که اسم دیگرش سیلی است. ( فرهنگ نظام ). زدنی با آواز بر صورت یا گردن کسی با کف دست :
زمانه بین که ز سرپنجه ستم هر دم
به بیخ گوش نشاطم همی زند شپلق.
فوقی یزدی.


کلمات دیگر: