شش پر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - نوعی گرز آهنین که دارای شش پهلو باشد . ۲ - چوبدستی ضخیم و کوتاه دارای سری گرد خطوط بشش قسمت شده و بر آن میخهای درشت کوبیده باشند .
گرز، آهنی که دارای شش پهلواست، چوبدست کلفت میخ
گرز، آهنی که دارای شش پهلواست، چوبدست کلفت میخ
فرهنگ معین
( ~ . پَ ) (اِمر. ) ۱ - نوعی گرز آهنین که دارای شش پهلو باشد. ۲ - چوبدستی ضخیم و کوتاه دارای سری گرد که به وسیلة خطوط به شش قسمت شده و بر آن میخ های درشت کوبیده باشند.
لغت نامه دهخدا
شش پر. [ ش َ /ش ِ پ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از گرز آهنین که دارای شش پهلو می باشد. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). چوب دستی ضخیم و محکم که بر سر آن قطعه آهنی شش پهلو نصب کرده باشند و در تداول عوام شش برنیز تلفظ شود و شاید بدین مناسبت باشد :
غمنامه دشمن سیه رو
بسته ست به بال شش پر او.
از باد شش پر غضب پرنیان برف.
مورچه زلزله در مغز کوه.
غمنامه دشمن سیه رو
بسته ست به بال شش پر او.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
چون خانه مسدس زنبور می شوداز باد شش پر غضب پرنیان برف.
محمد سعید اشرف ( از آنندراج ).
ریخته از شش پر هیبت شکوه مورچه زلزله در مغز کوه.
علاءالدین فائز ( از آنندراج ).
|| گل شش پر. سرنگون. گل سرخ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به سرنگون ( گل... ) شود.فرهنگ عمید
۱. نوعی گرز آهنی شش پهلو.
۲. چوب دستی کلفتی که بر سر آن میخ های درشت کوبیده باشند.
۲. چوب دستی کلفتی که بر سر آن میخ های درشت کوبیده باشند.
گویش مازنی
/shesh par/ چوب دسته بلندو محکمی که بر لب آن شش زایده ی کوچک باشد – چماقی که بر سر آن فلز شش گوشه ی آهنی نصب شده باشد
چوب دسته بلندو محکمی که بر لب آن شش زایده ی کوچک باشد – چماقی ...
واژه نامه بختیاریکا
گل لاله واژگون؛ هفت تو
کلمات دیگر: