کلمه جو
صفحه اصلی

غراب البین

فارسی به انگلیسی

kind of raven whose appearance was supposed to forebode separation from friends, [kind of raven whose appearance was supposed to forebodeseparation from friends)

[kind of raven whose appearance was supposed to forebodeseparation from friends)


فرهنگ فارسی

( اسم ) زاغ سرخ پا و سرخ منقار : خطیبی کریه الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی تعیب غراب البین در پرده الحان اوست .توضیح عرب مشاهده این پرنده را شوم و موجب جدایی یاران و خویشاوندان میدانسته .
زاغ سرخ پا و سرخ منقار زاغی است باریکتر و دراز تر از زاغ پیسه با منقار و پاهای سرخ برنگ مرجان و آن دانه خوار حلال گوشت باشد و عرب بانگ آنرا شم داند و نشانه فراق و جدائی شمارد

فرهنگ معین

(غُ بُ لْ بَ ) [ ع . ] (اِ. ) زاغ جدایی ، زاغی که عرب مشاهدة آن را شوم و سبب جدایی می داند.

لغت نامه دهخدا

غراب البین. [ غ ُ بُل ْ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) زاغ سرخ پا و سرخ منقار. ( منتهی الارب ). زاغی است باریکتر و درازتر از زاغ پیسه با منقار و پاهای سرخ به رنگ مرجان و آن دانه خوار و حلال گوشت باشد، و عرب بانگ آن را شوم داند و نشانه فراق وجدائی شمارد. در فرهنگ نظام به کلاغ یا قسمی از کلاغ تعبیر شده است. کلاغ سیاهی که مانند شخص مصیبت رسیده نوحه می کند و به پارسی کاچکینه نامند. ( ناظم الاطباء ).صاحب غیاث اللغات آرد: زاغ سیاه دشتی است که از شومی نشستن خود میان دوستان و اقربا مباینت و مفارقت اندازد و در صراح به معنی زاغ ابلق یا زاغ سرخ منقار آمده است و بعضی گویند نوعی از زاغ که منقار و پای او سرخ باشد و عرب آن را نحس دانند، و گویند که اگر کسی از خانه برآید و زاغ مذکور را ببیند دلالت می کند بر فراق میان او و مطلوب. - انتهی. غراب ابقع. فاجع. ( اقرب الموارد ). غراب الزیتون. خاتم. حَذَف. رجوع به کلمات و ترکیبات مذکور و رجوع به غراب شود :
او همائی بود و بی او قصر حکمت شد دمن
کو غراب البین کو؟ تا بر دمن بگریستی.
خاقانی.
یا غراب البین یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین. ( گلستان سعدی ). گفتی نعیق غراب البین در پرده الحان اوست. ( گلستان سعدی ). رجوع به البیان و التبیین چ 1932م. ج 1 ص 67 و رجوع به غراب ابقع و غراب بین و غراب الزرع و غراب شود.

فرهنگ عمید

نوعی کلاغ که صدای آن را نحس و شوم می دانستند: او همایی بود، بی او قصر حکمت شد دمن / کو غراب البین کو؟ تا بر دمن بگریستی (خاقانی: ۴۴۲ ).


کلمات دیگر: