غنایم
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
غنيمت , يغما , تاراج , سودباداورده , فساد , تباهي , از بين بردن , غارت کردن , ضايع کردن , فاسد کردن , فاسد شدن , پوسيده شدن , لوس کردن , رودادن
فرهنگ فارسی
جمع غنیمت
( اسم ) جمع غنیمت مالهایی که بی دست رنج نصیب گردد .
( اسم ) جمع غنیمت مالهایی که بی دست رنج نصیب گردد .
( اسم ) جمع غنیمت مالهایی که بی دست رنج نصیب گردد .
فرهنگ معین
(غَ یِ ) [ ع . غنائم ] (اِ. ) جِ غنیمت .
لغت نامه دهخدا
غنائم. [ غ َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ غَنیمة. ( اقرب الموارد ). مالهای غنیمت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به غنیمة و غنیمت شود : صدوبیست سر فیل از آن فتح در مرابط فیلان خاص افزود با غنائم بسیار از اموال و اسلحه. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 259 ). چندان غنائم جمع کرد که آب و آتش نخوردی. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 425 ).
فرهنگ عمید
= غنیمت
غنیمت#NAME?
دانشنامه عمومی
غنایم (استان اسیوط). غنایم نام شهر و شهرستانی در استان اسیوط مصر است.
فهرست شهرهای مصر
ویکی پدیای عربی، ۲۱ مارس ۲۰۰۷.
فهرست شهرهای مصر
ویکی پدیای عربی، ۲۱ مارس ۲۰۰۷.
wiki: غنایم (استان اسیوط)
پیشنهاد کاربران
بی دست رنج گردد
بکی دیگه از معنی هایش ادم وراج
خوبی ها
فواید
فواید
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دیوتان dyutãn، دیوتاس dyutãs ( دیوتا = غنیمت از سنسکریت + «ان، اس» )
لوپَتان lupatãn، لوپَتاس lupatãs ( لوپَت از سنسکریت: لوپتَ= غنیمت + «ان، اس» )
دیوتان dyutãn، دیوتاس dyutãs ( دیوتا = غنیمت از سنسکریت + «ان، اس» )
لوپَتان lupatãn، لوپَتاس lupatãs ( لوپَت از سنسکریت: لوپتَ= غنیمت + «ان، اس» )
کلمات دیگر: