عراضه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
عراضة. [ ع َ ض َ ] ( ع مص ) پهن گردیدن. ( اقرب الموارد ).
عراضة. [ ع َ ض َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منیوحی بخش قصبه معمره شهرستان آبادان ، واقع در 15هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 13هزارگزی جنوب خاوری راه خسروآباد به آبادان کنار شطالعرب. گرمسیر و مرطوب است. 200 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و آب لوله کشی خسرو آباد تأمین میشود. محصولات آن خرما و انگور است. شغل اهالی ماهیگیری و حصیربافی است. ساکنین از طائفه ٔآل ابومصرف هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
عراضة. [ ع َ ض َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قصبه نصار بخش قصبه معمره شهرستان آبادان در 8 هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 17 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو خسروآباد به آبادان. 250 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد تأمین میشود. محصولات آن مختصری انگور و خرماست. شغل اهالی زراعت و ماهیگیری و حصیربافی و گلاب گیری است. ساکنین از طایفه نصار هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
عراضة. [ ع َ ض َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منیوحی بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان ، واقع در 15هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 13هزارگزی جنوب خاوری راه خسروآباد به آبادان کنار شطالعرب . گرمسیر و مرطوب است . 200 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و آب لوله کشی خسرو آباد تأمین میشود. محصولات آن خرما و انگور است . شغل اهالی ماهیگیری و حصیربافی است . ساکنین از طائفه ٔآل ابومصرف هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
عراضة. [ ع َ ض َ ] (ع مص ) پهن گردیدن . (اقرب الموارد).
عراضة. [ ع ُ ض َ ] (ع اِ) راه آورد از طعام و جز آن . ج ، عراضات . (آنندراج ) (از مهذب الاسماء). هدیه ای که شخص از سفر آورد. (از اقرب الموارد) : و عراضه غنیمت بستاند و بر این کار اصرار ننماید. (جهانگشای جوینی ). || خواربار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) کمان پهن . (مهذب الاسماء). کمان پهناور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پهناور و عریض . (ناظم الاطباء).
عراضة. [ ع َ ض َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه نصار بخش قصبه معمره شهرستان آبادان در 8 هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 17 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو خسروآباد به آبادان . 250 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد تأمین میشود. محصولات آن مختصری انگور و خرماست . شغل اهالی زراعت و ماهیگیری و حصیربافی و گلاب گیری است . ساکنین از طایفه ٔ نصار هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان نصار قرار دارد و براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)، جمعیت آن ۸۱ نفر (۲۴ خانوار) بوده است.