کلمه جو
صفحه اصلی

عر زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نعره کشیدن : تا کسی حرف بسنجر می زد دهنش کج شده و عر میزد . ( بهار )

فرهنگ معین

(عَ. زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) فریاد کشیدن .

لغت نامه دهخدا

عر زدن. [ ع َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، گریه کردن کودک است با آواز بلند.

پیشنهاد کاربران

عَرّیدَن =
م. ث : کمتر بِعَر تو گوش من.
عرعریدن =
م. ث : سره این عرعریدن تو بود که انداختنمون بیرون.


کلمات دیگر: