کلمه جو
صفحه اصلی

غور کردن

فارسی به انگلیسی

cerebrate, consider, delve, incubate, meditate, ponder, reflect

cerebrate, consider, delve, incubate, meditate, ponder


فرهنگ فارسی

( مصدر ) در عمق مطلبی دقت کردن به دقت رسیدگی کردن . یا غور کردن جراحت . عمیق شدن آن .

فرهنگ معین

(غَ یا غُ وْ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) در عمق مطلبی دقت کردن ، به دقت رسیدگی کردن .

لغت نامه دهخدا

غور کردن. [ غ َ / غُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کوشش تمام کردن و بنهایت چیزی رسیدن. دقت کردن در کاری. به دقت مورد رسیدگی قرار دادن. استقصاء. تقصی :
در مقامی که غور باید کرد
قطره و بحر بیکرانه یکی است.
صائب ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
|| غور کردن جراحت ، عمیق شدن جراحت و عمق پیدا کردن : و در وقت قاآن ، توراکیا خاتون را با جماعتی از اصحاب حضرت کینه ای در احنای سینه متمکن گشته بود و آن جراحت غور کرده. ( جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 196 ).

پیشنهاد کاربران

نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب نظر کنند. ( سندبادنامه ص 3 ) .
دگر باره چو شیرین دیده برکرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد.
نظامی.

موی کافتن ؛ مجازاً به غور مطلبی رسیدن. نیک دقت کردن :
که او در سخن موی کافد همی
به تاریکی اندر شکافد همی.
فردوسی.


کلمات دیگر: