کلمه جو
صفحه اصلی

طخشیقون

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نام عمومی سمها زهر . ۲ - سمی که در قدیم جهت زهر آلود کردن نوک نیزه ها و تیرها به کار می بردند و امروزه نیز بین قبایل آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی معمول است و سمی از نوع کورار است .
صاحب برهان گوید : بروزن افتیمون نام داروئیست بلغت رومی که آنرا از ملک ارمن آرند و پیکان تیر و بیشتر اسلحه جنگ را بدان زهر آلود سازند .

فرهنگ معین

(طُ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - نام عمومی سم ها، زهر. ۲ - سمی که در قدیم جهت زهرآلود کردن نوک نیزه ها و تیرها به کار می بردند و امروزه نیز بین قبایل وحشی آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی معمول است و از نوع کورار است .

لغت نامه دهخدا

طخشیقون. [ طَ ] ( معرب ، اِ ) صاحب برهان گوید: نام داروئی است بلغت رومی که آنرا از مُلک ارمن آرند و پیکان تیر و بیشتر اسلحه جنگ را بدان زهرآلود سازند - انتهی. ظاهراً اصل این کلمه طخیقون یا طخسیقون یونانی بمعنی مطلق سم است ، و شاید وقتی این کلمه معنی خاص سم محصول ارمنیه و مخصوص زهراب دادن پیکان و جز آن میداده است. و طفشیقون نیز گویند. و تأویل آن قوسی بود، از بهر آنکه آن دوائی است که اهل ارمن پیکان را به وی زهرآلود کنند و در جنگها بکار برند و حلتیت پادزهر وی است. ( اختیارات بدیعی ). دوای سمی است که بلاد ارمن پیکان را به آن آب داده و زخم آن کشنده باشد، از جمله یتوعات است ، و برگش شبیه به برگ کبر و پرشیر و بغایت تند، و ضمادش جهت قوبا نافع است. ( تحفه حکیم مؤمن ). حلتیت پادزهر آن است شرباً، و ضماد بموضع جراحت آن. ( مخزن الادویه ). و طخسیقون با سین هم آمده است ، و آن ماده ای است که قدما تیر را بدان زهرآگین میکردند و این بیشتر معمول مردم ارمینیه بود.


کلمات دیگر: