کلمه جو
صفحه اصلی

شقه کردن

فارسی به انگلیسی

cleave, split, to cleave lengthwise in two parts

to cleave lengthwise in two parts


cleave, split


فرهنگ فارسی

( مصدر ) دو پاره کردن : تو مرا با شمشیر شقه می کنی ? آن که مرا شقه کند هنوز به دنیا نیامده است .

فرایند نصف کردن لاشه از قسمت تیرۀ پشت


فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) دوپاره کردن .

لغت نامه دهخدا

شقه کردن. [ ش ِ ق ْ / ش َق ْ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به دو نیم کردن. نصف کردن. دونیمه ساختن. ( یادداشت مؤلف ). دوپاره کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : تو مرا با شمشیر شقه میکنی ؟ آنکه مرا شقه بکند هنوز به دنیا نیامده است. ( امیر ارسلان چ محجوب ، جیبی ص 201 ).

فرهنگستان زبان و ادب

{splitting} [علوم و فنّاوری غذا] فرایند نصف کردن لاشه از قسمت تیرۀ پشت

واژه نامه بختیاریکا

تِینیدِن


کلمات دیگر: