کلمه جو
صفحه اصلی

عثور

فرهنگ معین

( ~ .) [ ع . ] (مص ل .) آگاه شدن ، اطلاع یافتن .


(عُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) لغزیدن ، افتادن . 2 - (اِمص .) لغزش .


( ~ . ) [ ع . ] (مص ل . ) آگاه شدن ، اطلاع یافتن .
(عُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) لغزیدن ، افتادن . ۲ - (اِمص . ) لغزش .

لغت نامه دهخدا

عثور. [ ع ُ ] ( ع مص ) دیده ور شدن. دیده ور شدن بر چیزی. ( از تاج المصادر ) ( منتهی الارب ). || لغزیدن. به رو درافتادن. ( اقرب الموارد ) :
از قصور چشم باشد آن عثور
که نبیند شیب و بالا را ز دور.
مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ عمید

بسیارلغزش کننده.
آگاهی.

بسیارلغزش‌کننده.


آگاهی.



کلمات دیگر: