کلمه جو
صفحه اصلی

صیرف

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - صراف . ۲ - مرد حیله گر و تصرف کننده درکارها .

فرهنگ معین

(صَ رَ ) [ ع . ] (ص . )۱ - صراف . ۲ - حیله گر.

لغت نامه دهخدا

صیرف. [ ص َ رَ ] ( ع ص ) مرد محتال و چاره گر تصرف کننده در کارها. ( منتهی الارب ). مرد محتال. ( دهار ). چاره گر. حیله گر. و رجوع به صیرفی شود. || درم سره کننده. ( منتهی الارب ). صراف. ( مهذب الاسماء ). صیرفی. رجوع به صیرفی شود.


کلمات دیگر: