غژمهغمجهغژب:حبه انگور، دانه انگورکه ازخوشه جداشده باشد
( اسم ) خشم قهر غضب .
( اسم ) خشم قهر غضب .
(غَ) (اِ.) خشم ، قهر.
(غُ) (اِ.) هر دانة میوة انگور که به خوشه متصل است ، یک عدد از میوة انگور که به خوشه متصل است ، یک حبه انگور؛ غژمه ، حبه ، گله ، غجمه نیز گویند.
غژم . [ غ َ ژَ ](اِ) خشم و غضب . غَرَم . (فرهنگ شعوری ج 2 ص 182 ب ).
عسجدی .
بهرامی (از فرهنگ اسدی ) (اوبهی ).
مسعودسعد (از آنندراج ) (انجمن آرا).
سوزنی (از آنندراج و انجمن آرا).
رودکی (از فرهنگ اسدی ).
دانۀ انگوری که از خوشه جدا شده باشد: ◻︎ آن خوشه بین چنانکه یکی خیک پرنبید / سربسته و نبرده بدو دست هیچکس ـ بر گونهٴ سیاهی چشم است غژم او / هم بر مثال مردمک چشم از او تکس (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۷).
۱. خشم؛ غضب؛ قهر.
۲. حمله.