کلمه جو
صفحه اصلی

سبک سنگ

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کم وزن . ۲ - بیوقار بی تمکین . ۳ - بی قیمت بی ازر .

فرهنگ معین

( ~ . سَ ) (ص مر. ) ۱ - بی وقار. ۲ - بی قیمت .

لغت نامه دهخدا

سبک سنگ. [س َ ب ُ س َ ] ( ص مرکب ) مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت. سبکسر. ( آنندراج ) ( برهان ). جلف :
پیری که بسالی سخن خام نگوید
باشد برِ او خام و سبک سنگ و سبک سار.
فرخی.
|| آنچه یا آنکه وزنش کم باشد. کم وزن. سبک وزن :
چو یاقوت باید سخن بی زبان
سبک سنگ لیکن بهایش گران.
ابوشکور.
لعل با تیغ تو خزف رنگی
کوه با حلم تو سبک سنگی.
نظامی ( هفت پیکر ص 30 ).

فرهنگ عمید

۱. سبک وزن، کم وزن، خفیف.
۲. [مجاز] خوار.
۳. [مجاز] بی وقار.
۴. [مجاز] کم قیمت.


کلمات دیگر: