کلمه جو
صفحه اصلی

صباره

فرهنگ فارسی

مالیخولیا
ابن مالک مکنی بابی شریح

فرهنگ معین

(صَ بَّ رَ یا رِ ) [ ع . صبارة ] (ص . ) ۱ - بسیار صبرکننده ، ۲ - گوش خر (گیا ).

لغت نامه دهخدا

( صبارة ) صبارة. [ ص ُ رَ ] ( ع اِ ) سنگ و یا سنگ نرم. ( اقرب الموارد ).

صبارة. [ ص َ بارْ رَ ] ( ع اِ ) سختی سرمای زمستان. ( منتهی الارب ). سختی سرما. ( اقرب الموارد ).

صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] ( ع ص ، اِ ) زمین درشت بلند. ( منتهی الارب ). زمین غلیظ مشرف که در آن گیاه نباشد و گیاه نرویاند. ( اقرب الموارد ).

صبارة. [ص َ رَ ] ( ع مص ) کفیل و پذرفتار شدن کسی را. ( منتهی الارب ). پایندانی. ضمانت. ( دهار ). کفالت. ( اقرب الموارد ). || انبار کردن گندم. ( منتهی الارب ).

صبارة. [ ص َ رَ ] ( ع اِ ) سنگریزها. ( منتهی الارب ). سنگ. ( اقرب الموارد ). || پاره ای از آهن یا سنگ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

صبارة. [ ص َ رَ ] ( اِخ ) ابن مالک. مکنی به ابوشریح. تابعی است.

صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] ( ع اِ ) گیاهی است که آن را به لاتین الوس واریگاتا خوانند.

صبارة. [ ص َ بارْ رَ ] (ع اِ) سختی سرمای زمستان . (منتهی الارب ). سختی سرما. (اقرب الموارد).


صبارة. [ ص َ رَ ] (اِخ ) ابن مالک . مکنی به ابوشریح . تابعی است .


صبارة. [ ص َ رَ ] (ع اِ) سنگریزها. (منتهی الارب ). سنگ . (اقرب الموارد). || پاره ای از آهن یا سنگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] (ع اِ) گیاهی است که آن را به لاتین الوس واریگاتا خوانند.


صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] (ع ص ، اِ) زمین درشت بلند. (منتهی الارب ). زمین غلیظ مشرف که در آن گیاه نباشد و گیاه نرویاند. (اقرب الموارد).


صبارة. [ ص ُ رَ ] (ع اِ) سنگ و یا سنگ نرم . (اقرب الموارد).


صبارة. [ص َ رَ ] (ع مص ) کفیل و پذرفتار شدن کسی را. (منتهی الارب ). پایندانی . ضمانت . (دهار). کفالت . (اقرب الموارد). || انبار کردن گندم . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: