کلمه جو
صفحه اصلی

شپیختن

فرهنگ معین

(ش تَ ) نک شپوختن .

لغت نامه دهخدا

شپیختن. [ ش ِ ت َ ] ( مص ) پاشیدن باشد مطلقاًاعم از آب و غیره. ( برهان ). پاشیدن است و آن را اشپیختن و اشپوختن و شپوختن نیز گویند. ( فرهنگ نظام ).


کلمات دیگر: