کلمه جو
صفحه اصلی

صکاک

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) چک برات . ۲ - نامه قباله جمع : اصک صکوک صکاک . یا لیله صک . شب برات شب نیمه شعبان . ۳ - نوشتن چک را .
صک

فرهنگ معین

(صَ کّ ) [ ع . ] (ص فا. ) کسی که قباله های شرعی نویسد، قباله نویس ، چک - نویس .

لغت نامه دهخدا

صکاک. [ ص َک ْ کا ] ( ع ص ) چک نویس. ( مهذب الاسماء ). کسی که قباله های شرعی نویسد. ( غیاث اللغات ). قباله نویس.

صکاک. [ ص ُ ] ( ع اِ ) هوا. سکاک بالسین مثله. ( منتهی الارب ).

صکاک. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صک. ( منتهی الارب ).

صکاک . [ ص َک ْ کا ] (ع ص ) چک نویس . (مهذب الاسماء). کسی که قباله های شرعی نویسد. (غیاث اللغات ). قباله نویس .


صکاک . [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صک . (منتهی الارب ).


صکاک . [ ص ُ ] (ع اِ) هوا. سکاک بالسین مثله . (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

[عربی] [قدیمی]
۱. چک نویس.
۲. قباله نویس.
۳. کسی که قباله های شرعی را بنویسد.


کلمات دیگر: