کلمه جو
صفحه اصلی

شجانیدن

فرهنگ فارسی

( شجانید شجاند خواهد شجانید شجاننده شجانیده ) ۱ - ( مصدر ) سرما دادن چیزی را . ۲ - ( مصدر ) سرما خوردن .

فرهنگ معین

(شَ دَ ) ۱ - (مص م . ) سرما دادن ، سرد کردن . ۲ - (اِمص . ) سرما خوردن .

لغت نامه دهخدا

شجانیدن. [ ش َ دَ ] ( مص ) شجیدن. به سرما دادن چیزی. ( برهان ).

فرهنگ عمید

سرد کردن چیزهای گرم، به سرما دادن، سرد کردن.


کلمات دیگر: