کلمه جو
صفحه اصلی

غبوق

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) شراب شبانگاهی خوردن مقابل صبوح . ۲ - ( مصدر ) شراب شبانگاهی نوشانیدن .

فرهنگ معین

(غَ ) [ ع . ] (اِ. ) شرابی که در شبانگاه نوشند.
(غُ ) [ ع . ] (مص ل . ) شراب شبانگاهی خوردن .

(غَ) [ ع . ] (اِ.) شرابی که در شبانگاه نوشند.


(غُ) [ ع . ] (مص ل .) شراب شبانگاهی خوردن .


لغت نامه دهخدا

غبوق. [ غ َ ] ( ع اِ ) شراب شبانگاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( دهار ). ج ، غبائق برخلاف قیاس. ( اقرب الموارد ). آن شراب که شبانگاه خورند. ( مهذب الاسماء ). شراب شبانگاه و آخر روز. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). آنچه به شب آشامند از آشامیدنی چون شیر و شراب و جز آن. خلاف صبوح. || شرب شبانگاه ، و آن از مغرب تا گاه نماز خفتن باشد : و فتح اخلاط نیز پیوند آن فتوح و غبوق آن صبوح شد. ( جهانگشای جوینی ). و در گوش هر عاقل و مدهوش ، به صبوح و غبوق آواز نوشانوش. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 26 ). || شتر ماده ای که پس از مغرب دوشیده شود: هذه الناقة غبوقی و غبوقتی ؛ ای اغتبق لبنها. ج ،غبائق. || لقیته ذاغبوق و ذاصبوح ؛ ای بالغداة و العشی ، لایستعملان الا ظرفاً. ( اقرب الموارد ).

غبوق. [ غ ُ ] ( ع مص ) شراب شبانگاهی خوردن. || شراب شبانگاهی خورانیدن. ( منتهی الارب ).

غبوق . [ غ َ ] (ع اِ) شراب شبانگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار). ج ، غبائق برخلاف قیاس . (اقرب الموارد). آن شراب که شبانگاه خورند. (مهذب الاسماء). شراب شبانگاه و آخر روز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آنچه به شب آشامند از آشامیدنی چون شیر و شراب و جز آن . خلاف صبوح . || شرب شبانگاه ، و آن از مغرب تا گاه نماز خفتن باشد : و فتح اخلاط نیز پیوند آن فتوح و غبوق آن صبوح شد. (جهانگشای جوینی ). و در گوش هر عاقل و مدهوش ، به صبوح و غبوق آواز نوشانوش . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 26). || شتر ماده ای که پس از مغرب دوشیده شود: هذه الناقة غبوقی و غبوقتی ؛ ای اغتبق لبنها. ج ،غبائق . || لقیته ذاغبوق و ذاصبوح ؛ ای بالغداة و العشی ، لایستعملان الا ظرفاً. (اقرب الموارد).


غبوق . [ غ ُ ] (ع مص ) شراب شبانگاهی خوردن . || شراب شبانگاهی خورانیدن . (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

شرابی که در شب می نوشیدند، شراب شبانگاهی.


کلمات دیگر: